Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 124 (7 milliseconds)
English	Persian
partial mobilization	بسیج جزیی
Other Matches
presidential call	فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
mobilization base	حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization reserves	ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
tinctures	اثر جزیی رنگ جزیی
tincture	اثر جزیی رنگ جزیی
mobilization	بسیج
mobilisation	بسیج
reserve mobilization	بسیج احتیاطها
immobilized	بی بسیج کردن
immobilize	بی بسیج کردن
immobilizes	بی بسیج کردن
immobilizing	بی بسیج کردن
mobilised	بسیج کردن
mobilises	بسیج کردن
mobilising	بسیج کردن
mobilize	بسیج کردن
mobilized	بسیج کردن
mobilizes	بسیج کردن
mobilizing	بسیج کردن
immobilising	بی بسیج کردن
immobilises	بی بسیج کردن
mobilization	بسیج کردن
economic mobilization	بسیج اقتصادی
m day	روز بسیج
mobilization exercise	تمرین بسیج
general mobilization	بسیج عمومی
mobilization base	مبنای بسیج
immobilised	بی بسیج کردن
full mobilization	بسیج کامل
civilian preparedness for war	بسیج غیرنظامیان
mobilization of savings	بسیج پس انداز
recalled	بسیج کردن قوا
recalls	بسیج کردن قوا
recall	بسیج کردن قوا
total mobilization	بسیج کامل نیروها
demobilization	رفع بسیج عمومی
reserve mobilization	بسیج نیروهای احتیاط
mobilization exercise	تمرین بسیج نیروها
assembly	محل بسیج افراد احتیاط
mobilization	بسیج کردن تحرک دادن
emergency leave	سطح امادلازم برای بسیج
economic mobilization	بسیج منابع اقتصادی باصرفه
force development	برنامه تامین یا بسیج یکانها
m day	روز اعلام بسیج عمومی
battalia	بسیج دستههای نظامی ونیروهای مسلح
demobilization	بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
m day force	نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
vain	جزیی
minor	جزیی
triplet	سه جزیی
partial	جزیی
tripling	سه جزیی
triples	سه جزیی
tripled	سه جزیی
trivial	جزیی
Apart of the whole.	جزیی از کل
two-bit	جزیی
two bit	جزیی
meanest	جزیی
meaner	جزیی
mean	جزیی
triple	سه جزیی
triploid	سه جزیی
triplex	سه جزیی
trifid	سه جزیی
trifler	جزیی
tripartite	سه جزیی
small	جزیی
triaxial	سه جزیی
smaller	جزیی
smallest	جزیی
trimerous	سه جزیی
mobilization	به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
partial ionization	یونش جزیی
partial loss	خسارت جزیی
tinct	اثریارنگ جزیی
single component gases	گازهای تک جزیی
tetramerous	چهار جزیی
tetrastichous	چهار جزیی
practical entropy	انتروپی جزیی
partial volume	حجم جزیی
partial view	نمای جزیی
partial pressure	فشار جزیی
partial charge	بار جزیی
part plan	نقشه جزیی
one component system	سیستم یک جزیی
tinges	رنگ جزیی
component drawing	رسم جزیی
tinge	رنگ جزیی
trifles	چیز جزیی
duplicity theory	نظریه دو جزیی
mean	جزیی ناچیز
trifle	چیز جزیی
tinctures	طعم جزیی
tincture	طعم جزیی
liquation	گداز جزیی
meaner	جزیی ناچیز
meanest	جزیی ناچیز
law of partial pressure	قانون فشارهای جزیی
whisk	حرکت سریع و جزیی
whisked	حرکت سریع و جزیی
whisking	حرکت سریع و جزیی
partial derivative	مشتق جزیی [ریاضی]
partial	غرض الود جزیی
work unit	یک قسمت جزیی از کار
whisks	حرکت سریع و جزیی
avocation	کار جزیی مشغولیت
partial molar volume	حجم جزیی مولی
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
partial molar properties	خواص جزیی مولی
multicomponent system	سیستم چند جزیی
partial ionioc character	خصلت جزیی یونی
partial differential equation	معادله دیفرانسیل جزیی
demobilize	ازحالت بسیج بیرون اوردن بحالت صلح دراوردن دموبیلیزه کردن
minor sort	مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
micrometer scale	طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
This is only a slight difference.	این فقط یک اختلاف جزیی است
tenantable repair	تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
gear cluster	مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
ready reserve	ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
levy in mess	نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
balanced mobilization	بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
coarse setting	تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com