English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (2 milliseconds)
English Persian
gasoline barrel بشکه بنزین
gasoline drum بشکه بنزین
Other Matches
tun بقدر یک بشکه ادم یا چیز بشکه مانند
gasoline سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
casks بشکه
cask بشکه
barrel بشکه
barrels بشکه
barpel بشکه
butt بشکه ته
butted بشکه ته
butts بشکه ته
cotainer بشکه
cade بشکه
bale sling strop حلقه بشکه
trunks بشکه صندوق
firkin بشکه چوبی
iron barrel بشکه اهنی
bilge شکم بشکه
barrel sling گره بشکه
faucets شیر بشکه
barrels در بشکه کردن
trunk بشکه صندوق
barrel در بشکه کردن
kg مخفف بشکه
tun بشکه بزرگ
trusser بشکه ساز
taphole سوراخ بشکه
draft از بشکه ریختن
drafted از بشکه ریختن
drafts از بشکه ریختن
skip car بشکه ی برگردان
faucet شیر بشکه
runlet بشکه کوچک
rundlet بشکه کوچک
stave دنده بشکه
scuttlebutt بشکه اب عرشه کشتی
puncheon بشکه یاخمره باده
bungs چوب پنبه بشکه
bunging چوب پنبه بشکه
bunged چوب پنبه بشکه
hopper car بشکه ی قیفی شکل
bung چوب پنبه بشکه
barrels لوله جنگ افزار بشکه
barrel لوله جنگ افزار بشکه
vacuity قسمتی از بشکه یا هر فرف دیگری که خالی باشد
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
ullage قسمتی از حجم بشکه یا هرفرف دیگری که خالی باشد
shook : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
chock [گوه یا تکه چوبی که چرخ یا بشکه را از غلتیدن باز می دارد.]
benzole بنزین
gassed بنزین
gasolene بنزین
storm bird بنزین
motor sprit بنزین
benzine بنزین
gasses بنزین
petrol بنزین
fuels بنزین
fuelling بنزین
fuelled بنزین
fueled بنزین
gasoline بنزین
gas بنزین
gases بنزین
fuel بنزین
light gasolin بنزین سبک
naphtha بنزین سنگین
premium grade petrol بنزین سوپر
high grade petrol بنزین سوپر
Premium gas بنزین سوپر
gasolinic وابسته به بنزین
gasoline can قوطی بنزین
gas tank پودر بنزین
fuel pump پمپ بنزین
gasoline electric بنزین الکتریکی
gasoline dump باک بنزین
gasoline consumption مصرف بنزین
petrol container فرف بنزین
petrol filter صافی بنزین
petrol can باک بنزین
gas بنزین گازمعده
gases بنزین گازمعده
gassed بنزین گازمعده
gasses بنزین گازمعده
phenyl اصل بنزین
petrol pipe لوله بنزین
gas tank بخار بنزین
petrol pump تلمبه بنزین
gas pump پمپ بنزین
avgas بنزین هواپیما
aviation gasoline بنزین هواپیما
gas injection پاشش بنزین
gas level سطح بنزین
gas inlet valve needle ژیگلور بنزین
gas injection تزریق بنزین
fuel filter صافی بنزین
gas stations پمپ بنزین
gas pump تلمبه بنزین
petrol pump پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
filling stations پمپ بنزین
petrol tank مخزن بنزین
gas storage مخزن بنزین
gas recovery بازیابی بنزین
gas station پمپ بنزین
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
storm bird بنزین ریختن ماشین
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
petrol بنزین گیری کردن
unleaded petrol بنزین بدون سرب
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
gas form natrural gas بنزین از گاز طبیعی
gasoline brick بنزین خوش سوز
gasoline brick بنزین بااکتان بالا
gasholders محل نگهداری بنزین
gasoline dump مخزن موقتی بنزین
gas synthesis ترکیب مصنوعی بنزین
gasoline gels بنزین تغلیظ شده
gasholder محل نگهداری بنزین
gas inlet valve needle سوزن شیرورودی بنزین
petrol feed pump پمپ تغذیه بنزین
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
service stations ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
petrol gage دستگاه اندازه گیری بنزین
gas form natrural gas بنزین حاصله از گاز طبیعی
benzoline بنزین خام یاپالوده نشده
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
gas saving صرفه جویی در مصرف بنزین
Where is the neareset petrol station? نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
The gas station is nearby . پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
gas level gauge دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
class iii supplies اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
They were falling over one another to get petrol(gasoline). برای خرید بنزین سرودست می شکستند
mpg مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
throttled جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
Gasoline is volatile . بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttle جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
contraband of war قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
best economy mixture نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gum رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com