English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
manually بصورت دستی
Other Matches
manual دستور رزمی دستی سیستم دستی
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
portable دستی
hand held دستی
levorotation چپ دستی
palmar کف دستی
ready use دم دستی
left handedness چپ دستی
handmade دستی
hand made دستی
three handed سه دستی
handy دستی
single-handed یک دستی
handiest دستی
handier دستی
manual دستی
bellows دم دستی
hang-gliding گلایدر دستی
egg beater همزن دستی
manual focusing knob دکمهزوم دستی
hand reamer کوبه دستی
caning چوب دستی
handcarts چرخ دستی
handcart چرخ دستی
handbag کیف دستی
sub-machine guns تیربار دستی
sub-machine guns مسلسل دستی
handbags کیف دستی
sub-machine gun تیربار دستی
sub-machine gun مسلسل دستی
handcarts ارابه دستی
stick shift دندهی دستی
canes چوب دستی
caned چوب دستی
stick shifts دندهی دستی
handcart ارابه دستی
handicraft هنر دستی
hand mill اسیاب دستی
handicraft پیشه دستی
hand knot گره دستی
handicraft صنعت دستی
hand molding قالبریزی دستی
hand molding shop قالبریزی دستی
cane چوب دستی
trial balloon <idiom> یک دستی زدن
handbook کتاب دستی
handbooks کتاب دستی
hand organ ارگ دستی
hand operated chuck سه نظام دستی
handicraft کار دستی
hand receipt رسید دستی
manual adjustment تنطیم دستی
made ground خاک دستی
manula shifting اتصال دستی
long bow کمان دستی
mill file سوهان دستی
line hand دستی که نخ را می کشد
light fingers چابک دستی
manual override القای دستی
nattiness زبر دستی
nimble fingers چابک دستی
handhold گیره دستی
paving beetle تخماق دستی
manual skills مهارتهای دستی
manual skill مهارت دستی
manual control کنترل دستی
manual controller نافم دستی
manual cutout افتامات دستی
manual exchange مرکز دستی
manual input ورودی دستی
manual labour امضای دستی
manual operation عمل دستی
manual operation عملیات دستی
manual pinion shift استارت دستی
manual ringing زنگ دستی
portable instrument سنجه دستی
portable receiver رادیوی دستی
sideboard میز دم دستی
sideboards میز دم دستی
hand wheel چرخ دستی
hand vise گیره دستی
hand torch مشعل دستی
tin snips قیچی دستی
hand tool ابزار دستی
tommy gun مسلسل دستی
hand saw اره دستی
hand roller غلطک دستی
handbell زنگ دستی
submachinegun مسلسل دستی
portable weir سرریز دستی
post hole auger مته دستی
quern اسیاب دستی
handwork دستی دستکاری
right handedness راست دستی
push cart چرخ دستی
handwheel چرخ دستی
handsaw اره دستی
side board میز دم دستی
handlist فهرست دستی
staff gauge اشل دستی
hand lever اهرم دستی
hand augger مته دستی
concertinaing ارغنون دستی
concertinaed ارغنون دستی
concertina ارغنون دستی
portable drill مته دستی
fly sheet اعلانات دستی
carpenter's clamp پیچ دستی
fly bill اگهی دستی
fly bill اعلان دستی
handbill اگهی دستی
handbills اگهی دستی
close fistedness خشک دستی
eye glass عینک دستی
guns تلمبه دستی
gun تلمبه دستی
hand grenade نارنجک دستی
hand held computer کامپیوتر دستی
hand drill مته دستی
foozle خام دستی
skill چیره دستی
bitstock مته دستی
alggardness کند دستی
hand brake ترمز دستی
attache case کیف دستی
adeptness زبر دستی
adeptly زبر دستی
hand power winch جراثقال دستی
gaucherie خام دستی
hand cart ارابه دستی
hand cart چرخ دستی
hand compaction توپرسازی دستی
hand compaction تراکم دستی
hand crane جرثقیل دستی
bull horn بلندگوی دستی
hand crane بارانگیز دستی
hand lade پاتیل دستی
cold link پیوند دستی
hand cable winch جراثقال دستی
pushcart ارابه دستی
go devil ارابه دستی
bungle خام دستی
Jim Crow ریل خم کن دستی
door bundle بارهای دستی
handicrafts صنایع دستی
inexperience خام دستی
clumsiness خام دستی
bungling خام دستی
bungles خام دستی
bungled خام دستی
desk checking بررسی دستی
pushcarts ارابه دستی
end table میزکوچک دم دستی
dug well چاه دستی
smack کف دستی زدن
gimlet مته دستی
dump barrow حرخ دستی
gimlets مته دستی
smacked کف دستی زدن
smacks کف دستی زدن
drawing hand دستی که زه را می کشد
concertinas ارغنون دستی
crank handle اهرم دستی
string hand دستی که زه را می کشد
portable electric tool ابزار الکتریکی دستی
mahlstick زیر دستی دستگیره
laptop computer کامپیوتر دستی یا کیفی
go devil ماشین بذرپاش دستی
javelin نیزه دستی سبک
maulstick زیر دستی دستگیره
handy billy پمپ دستی کوچک
manipular وابسته بکارهای دستی
hanging ladder چوب بست دستی
bassinet درشکه دستی بچگانه
get round پیش دستی کردن بر
manipulatory وابسته بکارهای دستی
manual lever control کنترل اهرم دستی
lubber خام دستی کردن
manual کتاب دستی نظامنامه
down hand welding جوشکاری پایین دستی
naivete بی ریایی خام دستی
equipment bag ساک دستی بازیگر
skill استادی زبر دستی
palmograph خستگی نگار دستی
paracaisson گاری مهمات کش دستی
nattily ازروی زبر دستی
free head grinding سنگ زنی دستی
largess گشاده دستی بخشیدگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com