English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
specious بطورسطحی درست فاهرامنطقی ودرست ولی واقعا عکس ان
Other Matches
matter of fact <idiom> چیزی واقعا درست باشه
considered بافکر باز ودرست
crammer کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
virtually واقعا"
actually واقعا
veritably واقعا
essentially واقعا"
realy واقعا
of a verity واقعا
I Really need for u من واقعا
simply واقعا
really واقعا
indeed واقعا هر اینه
verily حقیقتا واقعا
really wicked واقعا جالب
bodily واقعا جسمانی
quite سراسر واقعا
in point of fact <idiom> براستی ،واقعا
really wicked واقعا عالی
really sick واقعا عالی
really sick واقعا جالب
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
to be dead keen [on] واقعا مشتاق بودن [به]
to be hot [for] واقعا مشتاق بودن [به]
What impudence!what never !what cheek! واقعا" که خیلی رو می خواهد !
Thank you very much indeed. واقعا خیلی ممنون.
You really are cheeky! واقعا" عجب رویی داری !
This is a red rag for me. این من را واقعا عصبانی میکند.
I'm really not responsible for it. <idiom> واقعا کاری از دست من برنمی آد.
I'm really not responsible for it. <idiom> من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
That's just [really] outragous! این که واقعا مضخرف است!
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
You're driving me mad! تو من را واقعا دیوانه می کنی! [اصطلاح روزمره]
That's just ridiculous! این که واقعا مسخره است! [طنز]
I was devastated. <idiom> من را واقعا پریشان کرد. [اصطلاح روزمره]
That is all we needed!That caps ( beats ) all ! واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
You really ought to take better care of yourself. شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
You really look like a million bucks in that dress. در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom> واقعا محشر به نظر آمدن [اصطلاح روزمره]
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
I'm still not quite sure how good you are. من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
... however sometimes it just can't be helped. ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
show one's (true) colors <idiom> نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
ancillary equipment وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
quantum meruit هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
valid درست
in a entireness of state درست
by the square درست
veracious درست
conscionable درست
by fits and starts درست
Am I not right?dont you agree with me ? درست می گه یا نه ؟
exacts درست
exacted درست
exact درست
straightforward درست
straightest درست
straighter درست
straight درست
well advised درست
orthodox درست
proper درست
orthographically درست
plain dealing درست
right as a trivet درست
right as a trivet تن درست
entire درست
right as nails درست
smack dab درست
whole درست
just درست
legitimated درست
legitimate درست
incorrupt درست
out-and-out درست
out and out درست
even هم درست
in order درست
legitimates درست
legitimating درست
perfects درست
perfecting درست
indefectible درست
perfected درست
perfect درست
Quite [so] ! درست!
correct درست
useful <adj.> درست
truer درست
utilitarian [useful] <adj.> درست
authentic درست
genuine درست
exactly درست
clearest درست
corrects درست
suitable <adj.> درست
purposive <adj.> درست
convenient <adj.> درست
functional <adj.> درست
practicable <adj.> درست
practical <adj.> درست
purpose-built <adj.> درست
purposeful <adj.> درست
clears درست
appropriate [for an occasion] <adj.> درست
integral درست
true درست
clear درست
right درست
sock درست
righted درست
true <adj.> درست
accurate درست
righting درست
real <adj.> درست
aright درست
clearer درست
legitimately درست
inviolate درست
truest درست
accurate [correct] <adj.> درست
correct <adj.> درست
incorrect نا درست
exact <adj.> درست
proper <adj.> درست
properly درست
correcting درست
builds درست کردن
to the tick درست درسروقت
buildings درست کردن
build درست کردن
pointdovice بسیار درست
precedential سابقه درست کن
propriety of behaviour درست رفتاری
corrects درست کردن
corrects دقیق یا درست
redd درست کردن
integer عدد درست
entire درست یکپارچه
misbehaving درست رفتارنکردن
misbehaves درست رفتارنکردن
misbehaved درست رفتارنکردن
misbehave درست رفتارنکردن
to get up درست کردن
to put in to shape درست کردن
to riven laths یا درست کردن
to sct aright درست کردن
to set درست کردن
to set in order درست کردن
to set to rights درست کردن
to setting into shape درست شدن
fecit درست کرده
misunderstood درست نفهمیدن
misunderstands درست نفهمیدن
to fix up درست کردن
to erect into درست کردن از
trustworthy موثق درست
right mindedness درست اندیشی
right oh! درست است
right you are درست است
rightable درست شدنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com