Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
offensively
بطور اهانت امیز
injuriously
بطور اهانت امیز
sniffish
بطور اهانت امیز
Other Matches
humiliatory
اهانت امیز
scornful
اهانت امیز
contemptuous
اهانت امیز
disdianful
اهانت امیز
sniffy
اهانت امیز
hubristic
اهانت امیز
offensive
اهانت امیز تهاجمی
offensives
اهانت امیز تهاجمی
smear word
عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
reproachfully
بطور سرزنش امیز
instructively
بطور عبرت امیز
penitentially
بطور ندامت امیز
to a miracle
بطور اعجاب امیز
riskily
بطور مخاطره امیز
deceptively
بطور فریب امیز
profanely
بطور کفر امیز
disastrously
بطور مصیبت امیز
passionately
بطور شهوت امیز
outrageously
بطور جسارت امیز
inimically
بطور خصومت امیز
mutionusly
بطور فتنه امیز
hazardously
بطور مخاطره امیز
enviably
بطور رشک امیز
fallaciously
بطور فریبنده و سفسطه امیز
nippingly
بطور زننده یا طعنه امیز
ridiculously
بطور مضحک یامسخره امیز
masterfully
بطور تحکم امیز ریاست مابانه
rat race
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
antagonistic
خصومت امیز رقابت امیز
suasive
ترغیب امیز تحریک امیز
tricky
خدعه امیز مهارت امیز
trickiest
خدعه امیز مهارت امیز
trickier
خدعه امیز مهارت امیز
admonitory
نصیحت امیز توبیخ امیز
expostulatory
سرزنش امیز تعرض امیز
incriminatory
تهمت امیز اتهام امیز
gratulant
تهنیت امیز تبریک امیز
scorn
اهانت
scorned
اهانت
scorning
اهانت
insolence
اهانت
contempt
اهانت
impertinence
اهانت
contumely
اهانت
misprize
اهانت
impertinency
اهانت
despite
اهانت
disdains
اهانت
disdaining
اهانت
scorns
اهانت
disdain
اهانت
disdained
اهانت
to badmouth
اهانت زدن
flouts
اهانت کردن
scorns
اهانت کردن
flouting
اهانت کردن
floutingly
ازروی اهانت
flouted
اهانت کردن
offense
اهانت توهین
disdainful
اهانت اور
scorned
اهانت کردن
scorning
اهانت کردن
scorn
اهانت کردن
baffled
پریشانی اهانت
baffling
پریشانی اهانت
contumelious
اهانت کننده
offenses
اهانت توهین
baffle
پریشانی اهانت
contempt og court
اهانت به دادگاه
flout
اهانت کردن
offence
اهانت توهین
disrespect
بی حرمتی اهانت
treat with insolence
اهانت کردن به
asperse
اهانت وارداوردن
baffles
پریشانی اهانت
hubristic
مغرورانه اهانت کننده
No offence!
قصد اهانت ندارم!
offensiveness
اهانت امیزی بدی
No harm meant!
قصد اهانت ندارم!
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
contempt
[criminal offence]
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
contempt of court
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
Things can't remain this way.
<idiom>
این اهانت است !
[اصطلاح روزمره]
contumeliously
ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
That's a bit much!
<idiom>
این اهانت است !
[اصطلاح روزمره]
scoffs
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoff
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffing
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
to look at somebody with contempt
به کسی با اهانت
[تحقیر آمیز]
نگاه کردن
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
inviolability
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
incisively
بطور نافذ بطور زننده
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially
بطور جنگی بطور نظامی
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
abusively
بطور ناصحیح بطور دشنام
contempt
در CLممکن است این جرم به وسیله جریمه یا زندان یا هردو کیفر داده شود اهانت
purging a contempt of court
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
flouted
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouts
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flout
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouting
استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
irrevocably
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
synaloepha
هم امیز
synalepha
هم امیز
murmurous
غر غر امیز
admiring
ستایش امیز
discouraging
یاس امیز
conspiratorial
توط ئه امیز
magical
سحر امیز
admiring
پسند امیز
inveterate
کینه امیز
sententious
نصیحت امیز
sententious
اندرز امیز
minatory
تهدید امیز
epigrammatic
هجو امیز
biting
طعنه امیز
defamatory
توهین امیز
justificatory
توجیه امیز
aspersive
توهین امیز
disgracing
توهین امیز
humiliating
تحقیر امیز
humiliating
توهین امیز
humiliatingly
تحقیر امیز
humiliatingly
توهین امیز
fallacious
مغالطه امیز
deceitful
فریب امیز
polemical
مجادله امیز
defamatory
افترا امیز
insulting
توهین امیز
foolishly
جنون امیز
hermetic
سحر امیز
pacific
مسالمت امیز
ironical
طعنه امیز
superlatives
مبالغه امیز
superlative
مبالغه امیز
insidious
دسیسه امیز
contemptuous
تحقیر امیز
slanderous
افترا امیز
discriminatory
تبعیض امیز
high-handed
تحکم امیز
advised
مصلحت امیز
sycophantic
تملق امیز
reprehensive
ملامت امیز
reconciliatory
مصالحه امیز
nippy
طعنه امیز
recommendatory
توصیه امیز
derisory
استهزاء امیز
protreptic
موعظه امیز
magic
سحر امیز
procrastinatory
طفره امیز
perilous
مخاطره امیز
preachy
موعظه امیز
plaintive
ناله امیز
pejorative
تحقیر امیز
prankful
شوخی امیز
praiseful
ستایش امیز
traitorous
خیانت امیز
tragical
مصیبت امیز
tolerantly
مدارا امیز
sophistic
سفسطه امیز
partial
غرض امیز
dogma
عقایدتعصب امیز
sportiveŠetc
شوخی امیز
dogmas
عقایدتعصب امیز
smoothe
تعارف امیز
supplicatory
التماس امیز
mythical
افسانه امیز
unholy
کفر امیز
tolerant
مدارا امیز
peaceful
مسالمت امیز
peaceful
صلح امیز
mysterious
اسرار امیز
riskful
مخاطره امیز
revelatory
مکاشفه امیز
vexatious
رنجش امیز
vindicative
حمایت امیز
vituperatory
سرزنش امیز
sly
شیطنت امیز
sliest
شیطنت امیز
slier
شیطنت امیز
obreptitious
خدعه امیز
repoachful
سرزنش امیز
catastrophic
فاجعه امیز
objurgatory
سرزنش امیز
musing
تفکر امیز
malefactors
جنایت امیز
malefactor
جنایت امیز
reproachful
ملامت امیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com