Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
imperviously	بطور خلول ناپذیر
Other Matches
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indescribably	بطور وصف ناپذیر
insuperably	بطور شکست ناپذیر
invincibly	بطور شکست ناپذیر
inestimably	بطور تقدیر ناپذیر
indefatigably	بطور خستگی ناپذیر
irresistibly	بطور مقاومت ناپذیر
intabgibly	بطور لمس ناپذیر
invulnerably	بطور شکست ناپذیر
indefensibly	بطور دفاع ناپذیر
penetrably	بطور نفوذ ناپذیر
immitigably	بطور تخفیف ناپذیر
inseparably	بطور تجزیه ناپذیر
inexcusably	بطور عذر ناپذیر
inexhaustibly	بطور خستگی ناپذیر
inerrably	بطور لغزش ناپذیر
immutably	بطور تغییر ناپذیر
interminably	بطور پایان ناپذیر
incurably	بطور علاج ناپذیر
impalpably	بطور لمس ناپذیر
imperishably	بطور زوال ناپذیر
inscrutably	بطور تفحص ناپذیر
indefeasibly	بطور فسخ ناپذیر
irredeemably	بطور چاره ناپذیر
incorrigibly	بطور اصلاح ناپذیر
invulnerably	بطور زخم ناپذیر
irremediably	بطور چاره ناپذیر
indestructibly	بطور فنا ناپذیر
insufferably	بطور تحمل ناپذیر
indispensably	بطور چاره ناپذیر
deathlessly	بطور فنا ناپذیر
irrecocilably	بطور اصلاح ناپذیر
irremissibly	بطور بخشش ناپذیر
irremovably	بطور عزل ناپذیر
irreparably	بطور جبران ناپذیر
insupportably	بطور تحمل ناپذیر
intolerably	بطور تحمل ناپذیر
immiscibly	بطور امیزش ناپذیر
irreversibly	بطور تغییر ناپذیر
inviolably	با مصونیت بطور تخلف ناپذیر
impassively	بطور تالم ناپذیر ازروی بی عاطفگی
imperturbably	با خون سردی بطور تشویش ناپذیر
impenetrableness	خلول ناپذیری
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
martially	بطور جنگی بطور نظامی
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
incisively	بطور نافذ بطور زننده
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
waterproof	نم ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
inappeasable	ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
incurable	علاج ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
immutable	تغییر ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
incorrigible	اصلاح ناپذیر
indestructible	فنا ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
unassailable	یورش ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
nondescript	وصف ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
atomic	تجزیه ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
irredeemable	پایان ناپذیر
indefatigable	خستگی ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
inalienable	بیع ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
unalterable	تغییر ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
indescribable	وصف ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
infallible	لغزش ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
air proof	هوا ناپذیر
irremediable	چاره ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
impassive	تالم ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
rigid	انعطاف ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com