Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
pretendedly
بطور ساختگی یا بخود بسته
Other Matches
to put on frills
سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
assumed
بخود بسته
lion skin
دلیری بخود بسته
cupboard love
عشق بخود بسته یاغرض الود
secundine artem
بطور ساختگی یا مصنوعی
artificially
بطور مصنوعی یا ساختگی
oracularly
بطور سر بسته یا مبهم ازغیب
self closing
بطور خودکار بسته شونده
self reacting
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
j valve
سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
make-believe
ساختگی
whopper
ساختگی
dummy
ساختگی
phoney
ساختگی
factitious
ساختگی
synthetic
ساختگی
whoppers
ساختگی
phoneys
ساختگی
mocks
ساختگی
make believe
ساختگی
made up
ساختگی
mocked
ساختگی
mocking
ساختگی
shams
ساختگی
sham
ساختگی
affected
ساختگی
spurious
ساختگی
colorable
ساختگی
colourable
ساختگی
artificial
ساختگی
made-up
ساختگی
mock
ساختگی
counterfeit
ساختگی
counterfeited
ساختگی
phonies
ساختگی
fictitious
ساختگی
counterfeiting
ساختگی
fictional
ساختگی
counterfeits
ساختگی
bogus
ساختگی
imitation
ساختگی
imitations
ساختگی
dummies
ساختگی
pinchbeck
زر ساختگی
forged
ساختگی
ersatz
ساختگی
fabricated language
زبان ساختگی
wigs
گیس ساختگی
wig
گیس ساختگی
made
مصنوع ساختگی
namby
ساختگی و بی مغز
dummy module
برنامه ساختگی
factitious disorder
اختلال ساختگی
fictitiousness
ساختگی بودن
quack
دروغی ساختگی
fictive
ساختگی افسانهای
fagot vote
رای ساختگی
quacked
دروغی ساختگی
quacking
دروغی ساختگی
faggot vote
رای ساختگی
quacks
دروغی ساختگی
factitiousness
ساختگی بودن
fleuret
گل ساختگی کوچک
pseudoproblem
مساله ساختگی
compose sequence
ترتیب ساختگی
dummy argument
نشانوند ساختگی
factitious
ساختگی مصنوعی
artificial intelligence
هوش ساختگی
make-up
داستان ساختگی
dummies
ادم ساختگی
dummies
ادمک ساختگی
dummies
مصنوعی ساختگی
dummy
مصنوعی ساختگی
dummy
ادمک ساختگی
dummy
ادم ساختگی
demureness
ازرم ساختگی
false
ساختگی نادرست
synthetic rubber
لاستیک ساختگی
dummy instruction
دستورالعمل ساختگی
compose sequence
دخشه ساختگی
peg-leg
پای ساختگی
peg-legs
پای ساختگی
dummy variable
متغیر ساختگی
dummy stimuli
محرکهای ساختگی
contrived scarcity
کمیابی ساختگی
dummy module
رویه ساختگی
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
ruise
شایعات داستان ساختگی
mim
باوقار ساختگی کمرو
dummy argument
ارگومان یا نشانوند ساختگی
phony
حقه باز ساختگی
padding
کلمات یارکوردهای ساختگی
false
ساختگی غیر واقعی
artificiality
مصنوعی یا ساختگی بودن
sham marriage
عروسی ساختگی یا دروغی
curcumin
رنگ نارنجی ساختگی
demurely
با ازرم باوقاروشرم ساختگی
fly book
قوطی مگس ساختگی
venetian pearl
مروارید ساختگی توپر
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
self dependent
متکی بخود
preened
بخود بالیدن
self congratulation
تبریک بخود
spohnge
بخود کشیدن
aplomb
اطمینان بخود
preening
بخود بالیدن
preens
بخود بالیدن
self confident
مطمئن بخود
spontaneous
خود بخود
self pity
ترحم بخود
assume
بخود گرفتن
self consequence
اهمیت بخود
substantive
متکی بخود
to suck in
بخود کشیدن
he was restored to reason
بخود امد
self help
کمک بخود
self-help
کمک بخود
to imbrue with blood
بخود اغشتن
to imbrue in blood
بخود اغشتن
playact
بخود بستن
narcissism
عشق بخود
assumes
بخود گرفتن
self-pity
ترحم بخود
preen
بخود بالیدن
introspect
بخود برگشتن
bethink
بخود امدن
self relative
نسبت بخود
pretend
بخود بستن
self respect
احترام بخود
dissemble
بخود بستن
to remember oneself
بخود امدن
self importance
دادن بخود
arrogation
بخود بستن
self dramatization
بخود بندی
self trust
اعتماد بخود
self exaltation
بخود بالیدن
by it self
خود بخود
sham
بخود بستن
feign
بخود بستن
assumable
بخود گرفتنی
non-events
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
apocryphal
دارای اعتبار مشکوک ساختگی
make up
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
non-event
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
computed price
قیمت ساختگی معادل administeredprice
delusion of reference
هذیان بخود بستن
self rewarding
پاداش دهنده بخود
self subsistence
اعاشه خود بخود
self activity
فعالیت خود بخود
to be moped
بخود راه دادن
assumed
بخود گرفته عاریتی
to be convulsed with laughter
از خنده بخود پیچیدن
to take the sun
افتاب بخود دادن
to stint oneself
تنگی بخود دادن
to stand on one's own legs
متکی بخود بودن
monopolized
بخود انحصار دادن
to permit oneself
بخود اجازه دادن
screw up one's courage
جرات بخود دادن
to summon up courage
جرات بخود دادن
autoplasty
پیوند از خود بخود
self fruitful
بخود بخودگرده افشان
to f. oneself
بخود دلخوشی دادن
diffidently
با نداشتن اعتماد بخود
monopolised
بخود انحصار دادن
monopolises
بخود انحصار دادن
self charging
خود بخود پر شونده
self divison
تقسیم خود بخود
self fertility
لقاح خود بخود
lay out oneself
بخود زحمت دادن
muster up your courage
جرات بخود بدهید
abiogenesis
تولید خود بخود
appropriator
بخود اختصاص دهنده
strike an attitude
حالتی بخود گرفتن
monopolizing
بخود انحصار دادن
monopolizes
بخود انحصار دادن
monopolize
بخود انحصار دادن
monopolising
بخود انحصار دادن
pseud
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseudo
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
kill devil
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
artifici tooth
دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
pseuds
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
materialised
صورت خارجی بخود گرفتن
materialises
صورت خارجی بخود گرفتن
self moved
دارای حرکت خود بخود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com