English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
pretendedly بطور ساختگی یا بخود بسته
Other Matches
to put on frills سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
assumed بخود بسته
lion skin دلیری بخود بسته
cupboard love عشق بخود بسته یاغرض الود
secundine artem بطور ساختگی یا مصنوعی
artificially بطور مصنوعی یا ساختگی
oracularly بطور سر بسته یا مبهم ازغیب
self closing بطور خودکار بسته شونده
self reacting بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
j valve سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
make-believe ساختگی
whopper ساختگی
dummy ساختگی
phoney ساختگی
factitious ساختگی
synthetic ساختگی
whoppers ساختگی
phoneys ساختگی
mocks ساختگی
make believe ساختگی
made up ساختگی
mocked ساختگی
mocking ساختگی
shams ساختگی
sham ساختگی
affected ساختگی
spurious ساختگی
colorable ساختگی
colourable ساختگی
artificial ساختگی
made-up ساختگی
mock ساختگی
counterfeit ساختگی
counterfeited ساختگی
phonies ساختگی
fictitious ساختگی
counterfeiting ساختگی
fictional ساختگی
counterfeits ساختگی
bogus ساختگی
imitation ساختگی
imitations ساختگی
dummies ساختگی
pinchbeck زر ساختگی
forged ساختگی
ersatz ساختگی
fabricated language زبان ساختگی
wigs گیس ساختگی
wig گیس ساختگی
made مصنوع ساختگی
namby ساختگی و بی مغز
dummy module برنامه ساختگی
factitious disorder اختلال ساختگی
fictitiousness ساختگی بودن
quack دروغی ساختگی
fictive ساختگی افسانهای
fagot vote رای ساختگی
quacked دروغی ساختگی
quacking دروغی ساختگی
faggot vote رای ساختگی
quacks دروغی ساختگی
factitiousness ساختگی بودن
fleuret گل ساختگی کوچک
pseudoproblem مساله ساختگی
compose sequence ترتیب ساختگی
dummy argument نشانوند ساختگی
factitious ساختگی مصنوعی
artificial intelligence هوش ساختگی
make-up داستان ساختگی
dummies ادم ساختگی
dummies ادمک ساختگی
dummies مصنوعی ساختگی
dummy مصنوعی ساختگی
dummy ادمک ساختگی
dummy ادم ساختگی
demureness ازرم ساختگی
false ساختگی نادرست
synthetic rubber لاستیک ساختگی
dummy instruction دستورالعمل ساختگی
compose sequence دخشه ساختگی
peg-leg پای ساختگی
peg-legs پای ساختگی
dummy variable متغیر ساختگی
dummy stimuli محرکهای ساختگی
contrived scarcity کمیابی ساختگی
dummy module رویه ساختگی
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
ruise شایعات داستان ساختگی
mim باوقار ساختگی کمرو
dummy argument ارگومان یا نشانوند ساختگی
phony حقه باز ساختگی
padding کلمات یارکوردهای ساختگی
false ساختگی غیر واقعی
artificiality مصنوعی یا ساختگی بودن
sham marriage عروسی ساختگی یا دروغی
curcumin رنگ نارنجی ساختگی
demurely با ازرم باوقاروشرم ساختگی
fly book قوطی مگس ساختگی
venetian pearl مروارید ساختگی توپر
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
self dependent متکی بخود
preened بخود بالیدن
self congratulation تبریک بخود
spohnge بخود کشیدن
aplomb اطمینان بخود
preening بخود بالیدن
preens بخود بالیدن
self confident مطمئن بخود
spontaneous خود بخود
self pity ترحم بخود
assume بخود گرفتن
self consequence اهمیت بخود
substantive متکی بخود
to suck in بخود کشیدن
he was restored to reason بخود امد
self help کمک بخود
self-help کمک بخود
to imbrue with blood بخود اغشتن
to imbrue in blood بخود اغشتن
playact بخود بستن
narcissism عشق بخود
assumes بخود گرفتن
self-pity ترحم بخود
preen بخود بالیدن
introspect بخود برگشتن
bethink بخود امدن
self relative نسبت بخود
pretend بخود بستن
self respect احترام بخود
dissemble بخود بستن
to remember oneself بخود امدن
self importance دادن بخود
arrogation بخود بستن
self dramatization بخود بندی
self trust اعتماد بخود
self exaltation بخود بالیدن
by it self خود بخود
sham بخود بستن
feign بخود بستن
assumable بخود گرفتنی
non-events رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
apocryphal دارای اعتبار مشکوک ساختگی
make up ساختمان یاحالت داستان ساختگی
non-event رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
computed price قیمت ساختگی معادل administeredprice
delusion of reference هذیان بخود بستن
self rewarding پاداش دهنده بخود
self subsistence اعاشه خود بخود
self activity فعالیت خود بخود
to be moped بخود راه دادن
assumed بخود گرفته عاریتی
to be convulsed with laughter از خنده بخود پیچیدن
to take the sun افتاب بخود دادن
to stint oneself تنگی بخود دادن
to stand on one's own legs متکی بخود بودن
monopolized بخود انحصار دادن
to permit oneself بخود اجازه دادن
screw up one's courage جرات بخود دادن
to summon up courage جرات بخود دادن
autoplasty پیوند از خود بخود
self fruitful بخود بخودگرده افشان
to f. oneself بخود دلخوشی دادن
diffidently با نداشتن اعتماد بخود
monopolised بخود انحصار دادن
monopolises بخود انحصار دادن
self charging خود بخود پر شونده
self divison تقسیم خود بخود
self fertility لقاح خود بخود
lay out oneself بخود زحمت دادن
muster up your courage جرات بخود بدهید
abiogenesis تولید خود بخود
appropriator بخود اختصاص دهنده
strike an attitude حالتی بخود گرفتن
monopolizing بخود انحصار دادن
monopolizes بخود انحصار دادن
monopolize بخود انحصار دادن
monopolising بخود انحصار دادن
pseud پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseudo پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
kill devil طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
artifici tooth دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
pseuds پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
materialised صورت خارجی بخود گرفتن
materialises صورت خارجی بخود گرفتن
self moved دارای حرکت خود بخود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com