Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
English
Persian
scorch
بطور سطحی سوختن
scorches
بطور سطحی سوختن
singe
بطور سطحی سوختن
singed
بطور سطحی سوختن
singeing
بطور سطحی سوختن
singes
بطور سطحی سوختن
Other Matches
superficially
بطور سطحی
in a perfunctory manner
بطور سرسری یا سطحی
topdress
بطور سطحی پاشیدن
skims
بطور سطحی خواندن
skim
بطور سطحی خواندن
skimmed
بطور سطحی خواندن
skim
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
surficial swellings
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
topsoil
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
burn in
سوختن
broil
سوختن
broiled
سوختن
broiling
سوختن
broils
سوختن
burn
سوختن
burns
سوختن
combustion
سوختن
to burn out
سوختن
consumption
سوختن
smouldering
سوختن ودودکردن
singed
سوختن بودادن
incinerate
بااتش سوختن
blow out
سوختن انفجار
melted
از گرما سوختن
pyric
مربوط به سوختن
afire
در حال سوختن
incinerating
بااتش سوختن
incinerated
بااتش سوختن
incinerates
بااتش سوختن
smoulders
سوختن ودودکردن
singe
سوختن بودادن
singeing
سوختن بودادن
smoldered
سوختن ودودکردن
smolders
سوختن ودودکردن
singes
سوختن بودادن
to fret and fume inwardly
سوختن وساختن
smoulder
سوختن ودودکردن
to grin and bear it
سوختن وساختن
smouldered
سوختن ودودکردن
smolder
سوختن ودودکردن
heat of combustion
گرمای سوختن
smoldering
سوختن ودودکردن
heat value
گرمای سوختن
heating value
گرمای سوختن
baked
سوختن خشک کردن
bake
سوختن خشک کردن
flare
باشعله نامنظم سوختن
bakes
سوختن خشک کردن
progressive burning
سوختن تدریجی خرج
flammable
قابل سوختن اتشگیر
to burn away
سوختن و تمام شدن
degressive burning
سوختن طولانی خرج
to fret and fume inwardly
سوختن ودم نزدن
flares
باشعله نامنظم سوختن
lighting hours
زمان روشنایی یا سوختن
burn
سوختن مشتعل شدن
burn
دراتش شهوت سوختن
burns
سوختن مشتعل شدن
burns
دراتش شهوت سوختن
burnout of a crystal rectifier
سوختن یکسوکننده دیودی
to g. with passion
دراتش شهوت یاعشق سوختن
smouldering
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered
بی اتش سوختن خاموش کردن
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
to souse a burning house
اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
sizzled
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzling
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles
صدای سوختن کباب روی اتش
sizzle
صدای سوختن کباب روی اتش
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
burn down
<idiom>
کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود)
burn up
<idiom>
کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
burnout velocity
سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
carry one's bat
تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
leg before
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
out
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out-
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
shallowest
کم اب سطحی
superficiality
سطحی
skin deep
سطحی
decahedral
ده سطحی
surface water
اب سطحی
surface
سطحی
surfaced
سطحی
low level
سطحی
shallow foundation
پی سطحی
surfaces
سطحی
acrotic
سطحی
shallows
کم اب سطحی
sketchier
سطحی
planar
سطحی
superficial
سطحی
shallow
کم اب سطحی
shallower
کم اب سطحی
sketchy
سطحی
sketchily
سطحی
skin-deep
<idiom>
سطحی
sketchiest
سطحی
regression rate
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
surface creep
خزیدن سطحی
adhesion
جاذبه سطحی
surface burst
ترکش سطحی
multi level
چند سطحی
surface charge
بار سطحی
horizontal curve
پیچ سطحی
surface detection
راداراکتشافی سطحی
surface detection
اکتشاف سطحی
surface contact rectifier
یکسوکننده سطحی
surface drains
زهکشهای سطحی
surface corrosion
خوردگی سطحی
surface dressing
پوشش سطحی
split-level
چند سطحی
surface erosion
فرسایش سطحی
surface evaporation
تبخیر سطحی
topdress
سطحی ریختن
smattering
دانش سطحی
surface treatment
اندود سطحی
top soil
خاک سطحی
surface treatment
اسفالت سطحی
surface treatment
روکش سطحی
surface treatment
عملیات سطحی
impact burst
ترکش سطحی
surface width
عرض سطحی
evaporation
تبخیر سطحی
trihedral
سه روی سه سطحی
surface inflow
اب سطحی ورودی
surface irrigation
ابیاری سطحی
surface leakage
نشت سطحی
surface moisture
رطوبت سطحی
surface ornament
تزیینات سطحی
surface outflow
اب سطحی خروجی
surface reverbration
برگشتهای سطحی
surface soil
خاک سطحی
two level store
انباره دو سطحی
surface targets
هدفهای سطحی
surface tension
کشش سطحی
low level winds
بادهای سطحی
flesh wound
زخم سطحی
singe
سوختگی سطحی
epilimnion
اب لایه سطحی
adsorption
کشش سطحی
adsorption
جذب سطحی
adsorbent
جاذب سطحی
pentahedral
پنج سطحی
ground swell
موج سطحی
surface
سطحی جلادادن
singed
سوختگی سطحی
bounding mine
مین سطحی
singeing
سوختگی سطحی
floating mine
مین سطحی
extensive cultivation
زراعت سطحی
polyhedral
چند سطحی
formal logic
قضاوت سطحی
extensive agriculture
کشاورزی سطحی
free moisture
رطوبت سطحی
pier
پایه و سطحی
piers
پایه و سطحی
singes
سوختگی سطحی
blanket grouting
تزریق سطحی
area load
بار سطحی
surfaced
سطحی جلادادن
surfaces
سطحی جلادادن
dodecahedron
دوازده سطحی
suface wind
باد سطحی
hexahedron
جسم شش سطحی
sorption
جذب سطحی
n level logic
منطق N سطحی
surface tensity
کشش سطحی
statical moment
لنگر سطحی
sheet washing
فرسایش سطحی
dodecahedral
دوازده سطحی
hexahedral
مکعب شش سطحی
interfacial tension
کشش سطحی
interfacial force
کشش سطحی
heptahedral
هفت سطحی
surface burning
احتراق سطحی
skin effect
اثر سطحی
multilevel
چند سطحی
one level memory
حافظه یک سطحی
incisively
بطور نافذ بطور زننده
martially
بطور جنگی بطور نظامی
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com