English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
inadvertenly بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
Other Matches
by i ازروی ندانستگی
by accident or d. بطور اتفاقی یا عمدی
casually بطور غیر عمدی
unitentionally ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
impassively بطور تالم ناپذیر ازروی بی عاطفگی
inconstantly ازروی تلون مزاج بطور تغییرپذیر
inadvertence ندانستگی بی توجهی
to let the cat out of the bag رازی رابویژه به ندانستگی فاش کردن
injudiciously بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
protestingly بطور اعتراض ازروی اعتراض
fast and loose ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
intentional عمدی
autonomic عمدی
wilfull عمدی
premeditated عمدی
advertency عمدی
deliberate عمدی
aforethought عمدی
deliberated عمدی
deliberates عمدی
prepense عمدی
deliberating عمدی
murder قتل عمدی
murdered قتل عمدی
studied دانسته عمدی
cheap shot خشونت عمدی
murdering قتل عمدی
unitentional غیر عمدی
murders قتل عمدی
voluntary act فعل عمدی
wilful murder قتل عمدی
wilfull murder قتل عمدی
willful misconduct خسارت عمدی
willful misconduct زیان عمدی
reflation تورم عمدی
intentional foal خطای عمدی
intentional handball هند عمدی
dump باخت عمدی
tank باخت عمدی
sabotage خرابکاری عمدی
sabotaged خرابکاری عمدی
inadvertent غیر عمدی
malice a خیانت عمدی
lemon باخت عمدی
sabotages خرابکاری عمدی
sabotaging خرابکاری عمدی
intentional movement حرکت عمدی
lemons باخت عمدی
arson ایجاد حریق عمدی
sand bag سستی عمدی در تمرین
arson اتش زدن عمدی
vertical parity check مقابله توان عمدی
homicide by misadventure قتل غیر عمدی
invlountary act فعل غیر عمدی
was that intended? ایا ان عمدی بود
setting on fire اتش زدن عمدی
d.sin گناه بزرگ عمدی
miscarriages سقط جنین غیر عمدی
miscarriage سقط جنین غیر عمدی
inadvertence غیر عمدی عدم تعمد
deliberating عمدا انجام دادن عمدی
deliberated عمدا انجام دادن عمدی
deliberates عمدا انجام دادن عمدی
deliberate عمدا انجام دادن عمدی
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
hacks لگد زدن عمدی دررگبی
hack لگد زدن عمدی دررگبی
involuntarily بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
hacked لگد زدن عمدی دررگبی
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
arson تولید حریق عمدی در مال غیر
draw play ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
match penalty خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
voluntary عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
destruct خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
dusters پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
duster پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
barratry خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
allowance اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowances اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
throw باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially بطور جنگی بطور نظامی
latently بطور ناپیدا بطور پوشیده
incisively بطور نافذ بطور زننده
genuinely بطور اصل بطور بی ریا
improperly بطور غلط بطور نامناسب
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
manipulative deception تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
from ازروی
insesately ازروی بیحسی
huffily ازروی زودرنجی
huffily ازروی کج خلقی
doubliy ازروی تزویر
by the book ازروی کتاب
irritably ازروی تندی
insesately ازروی بی عاطفگی
submissively ازروی فروتنی
cold heartedly ازروی بی عاطفگی
irefully ازروی تندی
egotistically ازروی خودبینی
circumspectly ازروی احتیاط
emulously ازروی هم چشمی
constantly ازروی ثبات
enterprisingly ازروی توکل
equivocally ازروی ایهام
to get off برخاستن ازروی
evadingly ازروی تجاهل
grammatically ازروی دستور
shabbily ازروی پستی
fatuously ازروی بیشعوری
facetiously ازروی شوخی
brotherly ازروی دوستی
glaringly ازروی خودنمائی
basely ازروی پستی
blamelessly ازروی بی گناهی
blunderingly ازروی اشتباه
inexactly ازروی بی دقتی
experientially ازروی تجربه
excursively ازروی بی ترتیبی
courageously ازروی جرات
inquisitively ازروی کنجکاوی
irritably ازروی تندمزاجی
distractedly ازروی گیجی
despondingly ازروی افسردگی
despondently ازروی افسردگی
dizzily ازروی گیجی
discontentedly ازروی نارضایتی
powerlessly ازروی ضعف
politicly ازروی مصلحت
surest ازروی یقین
surer ازروی یقین
sure ازروی یقین
contumaciously ازروی سرکشی
deridingly ازروی ریشخند
corruptly ازروی تباهی
querulousy ازروی کج خلقی
pettishly ازروی کج خلقی
perfidiously ازروی خیانت
muddily ازروی گیجی
mystically ازروی تصوف
crookedly ازروی نادرستی
obedienlv ازروی فرمانبرداری
contextually ازروی قراین
disgustedly ازروی بیزاری
distastefully ازروی بی رغبتی
dissolutely ازروی هرزگی
disobilgingly ازروی نامهربانی
lightly ازروی بی علاقگی
economically ازروی اقتصاد
disingenuously ازروی تزویر
irreligiously ازروی بی دینی
irresolutely ازروی بی تصمیمی
purposelessly ازروی بی مقصودی
irreverently ازروی بی حرمتی
dishonorable ازروی بی شرمی
considerately ازروی ملاحظه
constrainedly ازروی اجبار
profligately ازروی هرزگی
impatiently ازروی بی صبری
impatiently ازروی ناشکیبایی
open mindldly ازروی بی تعصبی
headily ازروی خودسری
floutingly ازروی اهانت
floutingly ازروی استهزاء
antagonistically ازروی رقابت
flightily ازروی بوالهوسی
flatulently ازروی لاف
in the abstract ازروی تجرید
flatulently ازروی نفخ
inadequately ازروی بی کفایتی
pessimistically ازروی بد بینی
inexorably ازروی سنگدلی
finically ازروی وسواس
empirically ازروی شارلاتانی
joyfully ازروی خوشحالی
rakishly ازروی هرزگی
glozingly ازروی مداهنه
fractiously ازروی کج خلقی
discursively ازروی استدلال
heretically ازروی فسادعقیده
stupidly ازروی نادانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com