Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (12 milliseconds)
English	Persian
hazardously	بطور مخاطره امیز
riskily	بطور مخاطره امیز
Other Matches
aventurous	مخاطره طلب مخاطره امیز
venturesome	مخاطره امیز
perilous	مخاطره امیز
riskful	مخاطره امیز
adventures	تجارت مخاطره امیز
perdue	ماموریت مخاطره امیز
perdu	ماموریت مخاطره امیز
venture capital	سرمایه مخاطره امیز
penitentially	بطور ندامت امیز
disastrously	بطور مصیبت امیز
passionately	بطور شهوت امیز
enviably	بطور رشک امیز
reproachfully	بطور سرزنش امیز
offensively	بطور اهانت امیز
to a miracle	بطور اعجاب امیز
sniffish	بطور اهانت امیز
injuriously	بطور اهانت امیز
mutionusly	بطور فتنه امیز
outrageously	بطور جسارت امیز
instructively	بطور عبرت امیز
deceptively	بطور فریب امیز
inimically	بطور خصومت امیز
profanely	بطور کفر امیز
nippingly	بطور زننده یا طعنه امیز
ridiculously	بطور مضحک یامسخره امیز
fallaciously	بطور فریبنده و سفسطه امیز
masterfully	بطور تحکم امیز ریاست مابانه
rat race	عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
trickiest	خدعه امیز مهارت امیز
expostulatory	سرزنش امیز تعرض امیز
gratulant	تهنیت امیز تبریک امیز
admonitory	نصیحت امیز توبیخ امیز
trickier	خدعه امیز مهارت امیز
antagonistic	خصومت امیز رقابت امیز
incriminatory	تهمت امیز اتهام امیز
tricky	خدعه امیز مهارت امیز
suasive	ترغیب امیز تحریک امیز
hazards	مخاطره
risking	مخاطره
risk	مخاطره
hazard	مخاطره
hazarding	مخاطره
gadarene	در مخاطره
risks	مخاطره
risked	مخاطره
riskiest	پر مخاطره
menaces	مخاطره
riskier	پر مخاطره
risky	پر مخاطره
death traps	پر مخاطره
adventures	مخاطره
death trap	پر مخاطره
adventure	مخاطره
venturous	پر مخاطره
menace	مخاطره
perils	مخاطره
hazarded	مخاطره
peril	مخاطره
jeopardy	مخاطره
menaced	مخاطره
adventures	ماجرا مخاطره
risking	به مخاطره انداختن
adventuress	زن مخاطره طلب
at all hazard	با هر گونه مخاطره
risks	به مخاطره انداختن
adventurous	مخاطره طلب
risk	به مخاطره انداختن
imperil	در مخاطره انداختن
endanger	به مخاطره انداختن
endangered	به مخاطره انداختن
imperils	در مخاطره انداختن
imperilling	در مخاطره انداختن
imperilled	در مخاطره انداختن
imperiled	در مخاطره انداختن
precarious <adj.>	مخاطره آمیز
imperiling	در مخاطره انداختن
risked	به مخاطره انداختن
endangers	به مخاطره انداختن
riskiness	مخاطره امیزی
endangering	به مخاطره انداختن
safety hazard	مخاطره ایمنی
adventure	تجارت مخاطره آمیز
ventured	مخاطره معامله قماری
venturing	مخاطره معامله قماری
brinkmanship	سیاست قبول مخاطره
venture	مخاطره معامله قماری
ventures	مخاطره معامله قماری
adventurously	باجرات مخاطره طلبی
risks	مخاطره ریسک خطر
risked	مخاطره ریسک خطر
to run the hazard	خودرادرمعرض مخاطره قراردادن
to seek adventures	مخاطره جویی کردن
risking	مخاطره ریسک خطر
to take	مخاطره معامله قماری
risk	مخاطره ریسک خطر
hazarding	اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
hazards	اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
hazard	اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
hazarded	اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
to a in	باجرات وبابیم مخاطره به جایی داخل شدن
adventures	: درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure	درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially	بطور جنگی بطور نظامی
incisively	بطور نافذ بطور زننده
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
murmurous	غر غر امیز
synaloepha	هم امیز
synalepha	هم امیز
competitiveness	رقابت امیز
humiliatingly	توهین امیز
competitive	رقابت امیز
honorifics	افتخار امیز
educative	تربیت امیز
malefactors	جنایت امیز
malefactor	جنایت امیز
iron ical	طعنه امیز
fallacious	مغالطه امیز
provocative	تحریک امیز
fallacious	سفسطه امیز
peaceful	صلح امیز
reproachful	ملامت امیز
advised	مصلحت امیز
polemical	مجادله امیز
intercessory	شفاعت امیز
superlatives	مبالغه امیز
ironical	طعنه امیز
biting	طعنه امیز
apologetic	پوزش امیز
intermedial	وساطت امیز
inveterate	کینه امیز
musing	تفکر امیز
superlative	مبالغه امیز
caustically	بطورطعنه امیز
indemnificatory	غرامت امیز
antagonistic	مخالفت امیز
flattering	تملق امیز
deceitful	فریب امیز
honorific	افتخار امیز
farcical	مسخره امیز
intercessorial	شفاعت امیز
sycophantic	تملق امیز
intimidatory	تهدید امیز
prankful	شوخی امیز
mythical	افسانه امیز
ostensive	تظاهر امیز
scorner	استهزاء امیز
dogmas	عقایدتعصب امیز
dogma	عقایدتعصب امیز
obreptitious	خدعه امیز
repoachful	سرزنش امیز
objurgatory	سرزنش امیز
partial	غرض امیز
catastrophic	فاجعه امیز
smoothe	تعارف امیز
sophistic	سفسطه امیز
sportiveŠetc	شوخی امیز
unholy	کفر امیز
revelatory	مکاشفه امیز
burlesques	مسخره امیز
praiseful	ستایش امیز
preachy	موعظه امیز
magic	سحر امیز
philosophistic	سفسطه امیز
procrastinatory	طفره امیز
protreptic	موعظه امیز
profane	کفر امیز
droll	مسخره امیز
recommendatory	توصیه امیز
reconciliatory	مصالحه امیز
mysterious	اسرار امیز
reprehensive	ملامت امیز
peaceful	مسالمت امیز
tolerant	مدارا امیز
burlesque	مسخره امیز
supplicatory	التماس امیز
nippy	طعنه امیز
wailful	تاثر امیز
speculative	احتکار امیز
pejorative	تحقیر امیز
justificatory	توجیه امیز
snide	کنایه امیز
sarcastic	طعنه امیز
insidious	دسیسه امیز
ridiculous	مسخره امیز
ironic	طعنه امیز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com