English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
diffusively بطور منتشر و یا مفصل
Other Matches
In ditail . Diffusively . بطور مفصل ( مفصلا")
To explain something in detail . چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
issuant منتشر کننده منتشر شونده
glenoid fossa or cavity گودی مفصل کاسه مفصل
broadcast منتشر
broadcasts منتشر
diffusing منتشر کردن
broadcast منتشر کردن
incident light نور منتشر
inedited منتشر نشده
circulate منتشر شدن
circulates منتشر شدن
spreader منتشر کننده
put forth منتشر کردن
diffuses منتشر کردن
broadcasts منتشر کردن
diffuses منتشر شده
diffusing منتشر شده
diffused منتشر کردن
diffused منتشر شده
diffuse منتشر کردن
diffuse منتشر شده
get abroad منتشر شدن
give forth منتشر کردن
distributed capacity فرفیت منتشر
irradiated منتشر کردن
irradiate منتشر کردن
to make a noise منتشر شدن
circulated منتشر شدن
diffuser منتشر کننده
diffusor منتشر کننده
unissued <adj.> منتشر نشده
spread منتشر کردن
irradiating منتشر کردن
spreads منتشر کردن
irradiates منتشر کردن
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
release منتشر ساختن رهایی
reported statistics امارهای منتشر شده
pantropic منتشر درنواحی گرمسیری
released منتشر ساختن رهایی
republish دوباره منتشر کردن
pantropical منتشر درنواحی گرمسیری
propagated error اشتباه منتشر شده
widespread شایع همه جا منتشر
releases منتشر ساختن رهایی
spreads منتشر کردن یا شدن
widespreading شایع همه جا منتشر
circumfuse باطراف منتشر کردن
spreads منتشر شدن انتشار
unissued shares سهام منتشر نشده
spread منتشر کردن یا شدن
spread منتشر شدن انتشار
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
the volume that preceded جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
blowy بسهولت باطراف منتشر شونده
posthumous منتشر شده پس از مرگ نویسنده
epizootic منتشر شونده درمیان جانوران
spread [منتشر کردن مایع روی سطح]
diffuses نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuse نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
get about ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
hinges مفصل
articulation مفصل
pivot مفصل
pivots مفصل
pivoted مفصل
juncture مفصل
hinge مفصل
voluminous مفصل
coupling مفصل
fulsome مفصل
inarticulate بی مفصل
copula مفصل
spacious مفصل
copulas مفصل
inventorial مفصل
Hinduism مفصل
copious مفصل
fine drawn مفصل
commissure مفصل
anarthrous بی مفصل
baom joomok یک مفصل
jointless بی مفصل
joint مفصل
sockets مفصل
socket مفصل
linkage point مفصل
synarthrosis مفصل بی حرکت
swivel joint مفصل گردان
steering swivel مفصل فرمان
sleeve موف مفصل
swivelled مفصل گردان
arthritis التهاب مفصل
arthritis اماس مفصل
articulation مفصل لولا
ample فراوان مفصل
articulation مفصل بندی
abarticulation مفصل متحرک
gimmal مفصل لولا
sleeves موف مفصل
disjoint از مفصل دراوردن
trunnion مفصل افقی
universal joint مفصل چرخنده
choke joint مفصل چوکی
ball and socket joint مفصل ساچمه ای
splice مفصل بافته
spliced مفصل بافته
splices مفصل بافته
splicing مفصل بافته
hips مفصل ران
hip مفصل ران
synosteology مفصل شناسی
diarthrosis مفصل متحرک
detail part قسمت مفصل
in great detail با جزئیات مفصل
ankylosis جمود مفصل
arthrology مفصل شناسی
toggle joint مفصل زانویی
scape مفصل اصلی
multiple cable joint مفصل انشعاب
swivels مفصل گردنده
swivelled مفصل گردنده
swivel مفصل گردان
swivel مفصل گردنده
luncheon غذای مفصل
high tea عصرانه مفصل
knee joint مفصل زانو
largo اهسته و مفصل
luncheons غذای مفصل
clip مفصل کابل
clipped مفصل کابل
clippings مفصل کابل
clips مفصل کابل
joint مفصل پیوندگاه
palaver گفتگوی مفصل
swivels مفصل گردان
pigtail مفصل دم خوکی
glene کاسه مفصل
ginglymus مفصل لولایی
facets بند مفصل
articulating مفصل دارکردن
articulates مفصل دارکردن
facet بند مفصل
articulate مفصل دارکردن
hip joint مفصل ران
hinge joint مفصل لولایی
pigtails مفصل دم خوکی
juncture پیوستگی مفصل
periodicals مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
This dictionary is published(printed) in three volumes. این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
clamping sleeve مفصل مهار کننده
acondylose بدون بند یا مفصل
gabfest محاوره طولانی و مفصل
luxation در رفتگی مفصل استخوان
choke flange joint مفصل چوکی ال شکل
cable jointing sleeve مفصل انشعاب کابل
cable joint مفصل اتصال کابل
amplify مفصل گفتن یانوشتن
amplifies مفصل گفتن یانوشتن
arthropoda جانوران مفصل دار
disjoint در رفتن از مفصل درامدن
hitsu shiubi مفصل انگشت وسط
arthritic مبتلا به اماس مفصل
dimerous دارای مفصل دوبخشی
amplifying مفصل گفتن یانوشتن
enarthrosis مفصل کام و زبانهای
kettledrum دمامه عصرانه مفصل
kettledrums دمامه عصرانه مفصل
naker دمامه عصرانه مفصل
thurl مفصل خاصره گوسفند
joint resistance مقدار مقاومت مفصل
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
kettle drum دمامه عصرانه مفصل
amplified مفصل گفتن یانوشتن
arthropod جانور مفصل دار
acondylous بدون بند یا مفصل
double-jointed دارای مفصل کاذب
joint مفصل اتصال ضربهای
double jointed دارای مفصل کاذب
light دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
martially بطور جنگی بطور نظامی
incisively بطور نافذ بطور زننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com