Dictiornary-Farsi | بطور نقض نشده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
inviolately	بطور نقض نشده


Other Matches

unpremediated	پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated	اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unpicked	نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn	هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined	تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted	غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked	سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke	رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unsifted	الک نشده رسیدگی نشده
undirected	رهبری نشده راهنمایی نشده
unsought	جستجو نشده کشف نشده
untried	امتحان نشده محاکمه نشده
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate	تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed	جبران نشده سبک نشده
uncharged	محسوب نشده رسمامتهم نشده
unset	جایگزین نشده جاانداخته نشده
irredenta	انجام نشده جبران نشده
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete	انجام نشده پر نشده
unintended investment	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush	اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously	بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably	بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable	بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly	بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously	بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately	بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly	بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally	بطور فنا ناپذیر بطور باقی
improperly	بطور غلط بطور نامناسب
latently	بطور ناپیدا بطور پوشیده
martially	بطور جنگی بطور نظامی
indecorously	بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely	بطور اصل بطور بی ریا
incisively	بطور نافذ بطور زننده
abusively	بطور ناصحیح بطور دشنام
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
unbowed	خم نشده
uncharged	پر نشده
unchecked <adj.>	ممیزی نشده
unaudited <adj.>	ممیزی نشده
unevaluated <adj.>	ممیزی نشده
unexamined <adj.>	ممیزی نشده
undeeded	در سندقید نشده
uninspected <adj.>	ممیزی نشده
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
untested <adj.>	ارزیابی نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
untested <adj.>	بازرسی نشده
unaudited <adj.>	امتحان نشده
unchecked <adj.>	امتحان نشده
unevaluated <adj.>	امتحان نشده
unexamined <adj.>	امتحان نشده
uninspected <adj.>	امتحان نشده
untested <adj.>	امتحان نشده
unadulterated	مخلوط نشده
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
unissued <adj.>	توزیع نشده
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
savage	رام نشده
unverified <adj.>	تایید نشده
unverified <adj.>	کنترل نشده
unverified <adj.>	آزمایش نشده
uncounted	شمرده نشده
unverified <adj.>	بررسی نشده
unverified <adj.>	امتحان نشده
unverified <adj.>	بازرسی نشده
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
unverified <adj.>	تست نشده
unissued <adj.>	منتشر نشده
vacant	اشغال نشده
roughdry	اطو نشده
unaccommodated	فراهم نشده
unverified <adj.>	ممیزی نشده
undefined	تعریف نشده
unaccomplished	انجام نشده
the date was not specified	نشده بود
unbacked	رام نشده
tenantless	اشغال نشده
unmitigated	کاسته نشده
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
unsettled	تصفیه نشده
undeterred <adj.>	منصرف نشده
outstandingly	وصول نشده
outstandingly	تصفیه نشده
unpublished	نشر نشده
outstandingly	پرداخت نشده
unpublished	چاپ نشده
unguarded	حساب نشده
uncleared	ترخیص نشده
uncircumcised	ختنه نشده
unbleached <adj.>	سفیدگری نشده
unguarded	حراست نشده
unearned	کسب نشده
undyed <adj.>	رنگرزی نشده
unfinished	تمام نشده
unaudited <adj.>	آزمایش نشده
outstandingly	واریز نشده
outstanding	پرداخت نشده
uncoditioned	شرط نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
uncoditioned	قطعی نشده
outstanding	واریز نشده
unreconstructed	بازسازی نشده
open	واریز نشده
opened	واریز نشده
outstanding	وصول نشده
outstanding	تصفیه نشده
opens	واریز نشده
unquestioned	بحث نشده
non-registered [not registered] <adj.>	ثبت نشده
unquestioned	بررسی نشده
unquestioned	استنتاق نشده
unchecked <adj.>	آزمایش نشده
unevaluated <adj.>	آزمایش نشده
unchecked <adj.>	بررسی نشده
unevaluated <adj.>	بررسی نشده
unexamined <adj.>	بررسی نشده
uninspected <adj.>	بررسی نشده
untested <adj.>	بررسی نشده
unaudited <adj.>	تست نشده
unchecked <adj.>	تست نشده
unevaluated <adj.>	تست نشده
unexamined <adj.>	تست نشده
uninspected <adj.>	تست نشده
untested <adj.>	تست نشده
unbowed	سر کوب نشده
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
unoccupied	اشغال نشده
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
unaudited <adj.>	بررسی نشده
untested <adj.>	تایید نشده
unexamined <adj.>	آزمایش نشده
uninspected <adj.>	آزمایش نشده
untested <adj.>	آزمایش نشده
unaudited <adj.>	کنترل نشده
unchecked <adj.>	کنترل نشده
unconnected	وصل نشده
unevaluated <adj.>	کنترل نشده
wound less	زخمی نشده
uninspected <adj.>	کنترل نشده
untested <adj.>	کنترل نشده
unaudited <adj.>	تایید نشده
unchecked <adj.>	تایید نشده
unevaluated <adj.>	تایید نشده
unexamined <adj.>	تایید نشده
uninspected <adj.>	تایید نشده
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
unlicked	لیسیده نشده
unsought	کاوش نشده
uncommitted	تقبل نشده
undisturbed	مختل نشده
unsaturated	اشباع نشده
inviolate	نقض نشده
unfulfilled	انجام نشده
unfulfilled	اجرا نشده
haggard	رام نشده
unsaturate	اشباع نشده
unabridged	تلخیص نشده
unsaved	پس انداز نشده
inextinct	نیست نشده
unpaid	پرداخت نشده
unbidden	دعوت نشده
unalloyed	الیاژ نشده
uncontrolled	کنترل نشده
uncontrolled	مهار نشده
unchanged	عوض نشده
unabridged	کوتاه نشده
unset	ثابت نشده
uncut	بریده نشده
uncut	قطع نشده
uncharted	اکتشاف نشده
intemerate	بی ناموس نشده
autochthonous	جابجا نشده
unspotted	ننگین نشده
non switched line	خط گزینه نشده
unasked	سوال نشده
unnormalized	هنجار نشده
undetected	کشف نشده
unpremediated	تصور نشده
unpolished	پرداخت نشده
unseen	مکشوف نشده
unseen	مشاهده نشده
uncut	از هم جدا نشده
unclaimed	مطالبه نشده
unabated	کاسته نشده
untested <adj.>	ممیزی نشده
unsung	خوانده نشده
unsung	ستایش نشده
unsung	سروده نشده
inexact	درست نشده
innascible	زایده نشده
sightless	دیده نشده
unbroken	رام نشده