Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
English
Persian
under the notion of
بعقیده بفکر بعنوان
Other Matches
in my opinion
بعقیده من
self concerned
بفکر خود
bemuse
بفکر انداختن
in my poor opinion
بعقیده ناقص من
She takes no thought for tomorrow .
بفکر فردایش نیست
He fell into deep thought. He began to ponder .
بفکر فرو رفت
i shudder to think
میلرزم وقتی بفکر می افتم
She only thinks of her self . she is self – centered.
فقط بفکر خودش است
She always ignores her health.
هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
zombi
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
zombie
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
zombies
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
groundhog day
روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
by way of
بعنوان
undwe the t. of
بعنوان
preparatorily
بعنوان تهیه
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
under the plea of
بعنوان به بهانه
co opt
بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opt
بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opted
بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opting
بعنوان همقطار پذیرفتن
co option
پذیرفتن بعنوان همکار
co-opts
بعنوان همقطار پذیرفتن
co optation
پذیرفتن بعنوان همکار
armlet
بازوبند
[بعنوان جواهر]
surcharge
بعنوان جریمه گرفتن
supervisory
بعنوان بررسی کننده
pattern
بعنوان الگو بکاربردن
patterns
بعنوان الگو بکاربردن
surcharges
بعنوان جریمه گرفتن
Mountaineering . Mountain - climbing .
کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
parent
بعنوان والدین عمل کردن
historicize
بعنوان تاریخ نشان دادن
I pulled him by the ears.
گوشش را کشیدم ( بعنوان تنبیه )
sit-in
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
bait fish
ماهی کوچک بعنوان طعمه
marks
بعنوان سیگنال استفاده میکند
to present oneself
[as]
خود را اهداء کردن
[بعنوان]
to take something as a joke
چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink .
قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
on the score of neglect
بعنوان غفلت ازاین بابت
as
بهمان اندازه بعنوان مثال
sit in
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-ins
حضور درمحلی بعنوان اعتراض
tax incentive
مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی
mark
بعنوان سیگنال استفاده میکند
under the guize of
بعنوان به بهانه درهیئت درزی
instances
بعنوان مثال ذکر کردن
record as target
ثبت کردن بعنوان هدف
instance
بعنوان مثال ذکر کردن
he was engagedon probation
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
sand trap
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
taskwork
کاری که بعنوان وفیفه انجام میشود
for keeps
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
officiates
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
to lose something
چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
to forfeit something
چیزی را بعنوان جریمه از دست دادن
brushes
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
officiate
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiated
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiating
بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
brush
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
to tutor
بعنوان معلم سرخانه کار کردن
to forfeit something
مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
patterns
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
The letter is addressed to you .
نامه بعنوان شما نوشته شده است
pattern
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
to lose something
مال کسی را بعنوان جریمه ضبط کردن
prototype
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
To stipulate.
شرط کردن (بعنوان شرایط قرار دادن )
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
bucktail
نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
He has been exposed as a traitor.
هویت مخفی او
[مرد]
بعنوان خائن افشا شد.
prototypes
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
. Why,what was the harm?
چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
writes
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
bags
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
Pickles are often eaten as a relish .
خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
bugs
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
queen of
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
bugging
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
sprag
قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
head hunt
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
treasury stock
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
bug
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
write
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
eryngo
ریشه شقاقل که بعنوان مقوی باء مصرف میشود
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
fumigant
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
head
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
designated hitter
بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
paragon
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragons
رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
aperitif
نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
to kiss hands
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
prize fellow
شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
amphetamines
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
mulch
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulches
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
cereal
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereals
حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
Perspex
خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
cut-out
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-outs
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
cryoelectronic storage
یک وسیله ذخیره شامل موادی که در دماهای بسیار پایین بعنوان هادیهای عالی عمل می کنند
grand tour
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
scrim
پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
ramdrive.sys
در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
to regard somebody
[something]
as something
کسی
[چیزی]
را بعنوان چیزی بحساب آوردن
under the veil of religion
درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
protectionism
دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
bituminous paint
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
autotransformer
ترانسفورماتوری با یک سیم پیچ که بوسیله یک لغزنده کربنی تعدادی از دورهای سیم پیچ را بعنوان ثانویه جدامیکند
barbiturate
نمک اسید باربیتوریک مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشود
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
turret motife
طرح شیروان
[این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
emcees
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
emcee
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
to put in one's oar
بعنوان کمک فضولی کردن کمک ناخواسته کردن
to regard something as something
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
to see something as something
[ to construe something to be something]
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
to depict somebody or something
[as something]
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
Cypress design
طرح درخت سرو
[سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com