English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (8 milliseconds)
English Persian
deblocking بلاک شکنی
Other Matches
marks قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
interblock gap نوار مغناطیسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک بعدی
moves دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
moved دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
move دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
abjuration عهد شکنی سوگند شکنی
gap نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی
gaps نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی
iconoclasm بت شکنی
icon oclasm بت شکنی
icon oclasm شمایل شکنی
disobligingness دل شکنی بیمروتی
abjuration پیمان شکنی
treason پیمان شکنی
deblocking کنده شکنی
break a record رکورد شکنی
crushing سنگ شکنی
violation پیمان شکنی
breaches قانون شکنی
breach قانون شکنی
breached قانون شکنی
offense قانون شکنی
cop-outs عهد شکنی
cop-outs قول شکنی
cop-out عهد شکنی
cop-out قول شکنی
perfidiousness پیمان شکنی
to break a law قانون شکنی
perfidy پیمان شکنی
iconoclasm شمایل شکنی
selfhumbling فروتنی خود شکنی
perfidiously ازروی پیمان شکنی
To break the law (rules , regulations). قانون شکنی کردن
perjurious ناشی از پیمان شکنی
to perjure oneself سوگند شکنی کردن
to fly away from an agreement پیمان شکنی کردن
to forswear oneself پیمان شکنی کردن
forswears پیمان شکنی یانقض
forswore پیمان شکنی کرد
forswear پیمان شکنی یانقض
forswearing پیمان شکنی یانقض
offence قانون شکنی- بزه
offenses قانون شکنی- بزه
perjury سوگند شکنی گواهی دروغ
sprees میخوارگی ولگردی و قانونی شکنی
spree میخوارگی ولگردی و قانونی شکنی
blocked بلاک
blocks بلاک
block بلاک
abjuratory پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
iconoclastic مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
block size اندازه بلاک
input block بلاک ورودی
bars خط یا بلاک ضخیم رنگی
bar خط یا بلاک ضخیم رنگی
data control block بلاک کنترل داده ها
etb انتهای بلاک مخابره
dcb بلاک کنترل داده
ibg شکاف بین بلاک
end of transmission block خاتمه ارسال بلاک
blocking factor تعداد رکوردها در بلاک
end of transmission block انتهای بلاک مخابره
task control block بلاک کنترل کار
tcb بلاک کنترل کار
task control block بلاک کنترل وفیفه
osteoclasis استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
data set control block بلاک کنترل مجموعه داده ها
pipeline هر بلاک مربوط به یک بخش دستور
pipelines هر بلاک مربوط به یک بخش دستور
inputted بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
identifier کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
parity بررسی پریتی روی بلاک داده
xmodem بایت از بلاک داده را منتقل میکند
block gap gap interrecord شکاف بین بلاک
lengths تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
releases رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
released رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
inhibits ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
release رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
inhibit ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
length تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
gathered نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
gather نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
encryption استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک
deblock باز گرداندن بلاک ذخیره شده داده به حالت اصلی
vrc بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
dscb Block Control Set Data بلاک کنترل مجموعه داده
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
redundancies بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
YMODEM بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
capitalization عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند
macro تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
partition تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
dummies دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
dummy دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
DES استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
to perjure oneself پیمان شکنی کردن نقض عهد کردن
redundant حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
bitblt در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
identities الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
redundant بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
block length طول کندهای طول بلاک
headers بلاک داده در ابتدای فایل حاوی داده درباره خصوصیات فایل
header بلاک داده در ابتدای فایل حاوی داده درباره خصوصیات فایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com