Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 51 (5 milliseconds)
English	Persian
disaster	بلا ستارهء بدبختی
disasters	بلا ستارهء بدبختی
Other Matches
acolyte	ستارهء تابع ستارهء دیگری
acolytes	ستارهء تابع ستارهء دیگری
alphas	ستارهء اول
alpha	ستارهء اول
asterism	بشکل ستارهء پنج پر
hard luck	بدبختی
bad fortune	بدبختی
wretchedness	بدبختی
unhappiness	بدبختی
miseries	بدبختی
misery	بدبختی
lucklessness	بدبختی
ill being	بدبختی
hard lines	بدبختی
bad luck	بدبختی
misfortunes	بدبختی
misfortune	بدبختی
haplessness	بدبختی
calamity	بدبختی
calamities	بدبختی
miserably	با بدبختی
mischance	بدبختی
mischances	بدبختی
adversity	بدبختی
reverse	بدبختی
reversed	بدبختی
reverses	بدبختی
reversing	بدبختی
mishaps	بدبختی
disaster	بدبختی
disasters	بدبختی
mishap	بدبختی
steeped in misery	غرق بدبختی
weal and woe	خوشبختی و بدبختی
infortune	بد اختری بدبختی
infelicific	بدبختی اور
ill fated	موجب بدبختی
haplessly	از روی بدبختی
calamitous	بدبختی اور
wrack	خرابی بدبختی
ambs ace	بدنقشی بدبختی
an iliad of woes	قصه بدبختی
to vegetate	پر از بدبختی زندگی کردن
misadventures	حادثه ناگوار بدبختی
misadventure	حادثه ناگوار بدبختی
ill fated	شوم بدبختی اور
it is indicative of bad luck	نشانه بدبختی است
She was crying over her misfortunes.	ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
wretchedly	از روی بدبختی یا بیچارگی بطور بد یا زیان اور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com