Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
high grown
بلند بالا
talll
بلند بالا
Search result with all words
antilift device
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
supernal
بلند وابسته بعالم بالا
Other Matches
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
long
بلند
amplifiers
بلند گو
towering
بلند
long-
بلند
longed
بلند
eminent
بلند
fortes
بلند
longer
بلند
forte
بلند
highfalutin
بلند
longest
بلند
legged
پا بلند
pointer
خط کش بلند
eton collan
بلند
talll
قد بلند
talll
بلند
soaring
بلند
highs
بلند
highest
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
rumbustious
بلند
high grown
بلند قد
high
بلند
taller
قد بلند
mouth filling
بلند
pointers
خط کش بلند
aloud
بلند
tallest
قد بلند
skyscrapers
بلند
skyscraper
بلند
willowy
بلند
loftily
بلند
grandiose
بلند
tallest
بلند
tall
بلند
megaphones
بلند گو
megaphone
بلند گو
loudspeaker
بلند گو
loudly
بلند
amplifier
بلند گو
loud speaker
بلند گو
vociferous
بلند
taller
بلند
upland
بلند
longs
بلند
lengthwise
بلند
uplands
بلند
tall
قد بلند
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
giant swing
تاب بلند
long robe
ردای بلند
gigas
رویش بلند تر
grandiloquence
بلند پروازی
long haul
خط سیر بلند
hessian boot
چکمه بلند
lifts
بلند کردن
high crowned
نوک بلند
long run
بلند مدت
stentorian
خیلی بلند
gantlope
دستکش بلند
gaberdine
ردای بلند
elevated ground
زمین بلند
lifting
بلند کردن
gantelope
دستکش بلند
jointing plane
رنده بلند
lift
بلند کردن
lifted
بلند کردن
sweeps
پاروی بلند
high flying
بلند پرواز
high flying
بلند خیال
large hearted
نظر بلند
ambitious
بلند پرواز
ambitious
بلند همت
high-flying
بلند پرواز
long burst
رگبار بلند
altivolant
بلند پرواز
fortissimo
صدای بلند
fortissimo
خیلی بلند
lifter
بلند کننده
blast furnace
کوره بلند
blast furnaces
کوره بلند
downland
چراگاه بلند
keep down
بلند نشوید
buzzing
صدای بلند
aloud
باصدای بلند
loudly
با صدای بلند
buzz
صدای بلند
high hat
کلاه بلند
buzzed
صدای بلند
buzzes
صدای بلند
high hurle
مانع بلند
high pass
پاس بلند
high rise block
ساختمان بلند
knee-high
بلند تا سر زانو
hip boot
چکمه بلند ضد اب
hornblends
هرن بلند
high-minded
بلند همت
icarian
بلند پرواز
inextenso
کاملا بلند
ambitions
بلند پروازی
upland
زمین بلند
sonorous
قلنبه بلند
surges
موج بلند
surged
موج بلند
surge
موج بلند
levitating
بلند شدن
levitates
بلند شدن
levitated
بلند شدن
levitate
بلند شدن
elevating
بلند کردن
uplands
زمین بلند
tore
علف بلند
ambitions
بلند همتی
ambition
بلند پروازی
ambition
بلند همتی
tossing
ضربه بلند
tosses
ضربه بلند
tossed
ضربه بلند
toss
ضربه بلند
soar
بلند پروازکردن
fortes
موسیقی بلند
forte
موسیقی بلند
elevated
بلند مرتبه
elevates
بلند کردن
exalt
بلند کردن
arising
بلند شدن
arises
بلند شدن
arise
بلند شدن
erect
بلند کردن
erected
بلند کردن
erecting
بلند کردن
erects
بلند کردن
screech
صدای بلند
screeched
صدای بلند
screeches
صدای بلند
exalting
بلند کردن
exalts
بلند کردن
soared
بلند پروازکردن
elevate
بلند کردن
soars
بلند پروازکردن
heightens
بلند کردن
heightening
بلند کردن
heightened
بلند کردن
heighten
بلند کردن
ascends
بلند شدن
ascended
بلند شدن
ascend
بلند شدن
screeching
صدای بلند
coamings
لبه بلند
bigmouthed
صدا بلند
banquette
زمین بلند
aquacade
فوارهء بلند
anchor at short stay
لنگر بلند
alto relievo
برجسته بلند
Catholic
بلند نظر
Catholics
بلند نظر
alp
قله بلند
alp
کوه بلند
mitt
دستکش بلند
mitts
دستکش بلند
blast furnace coke
کک کوره بلند
boisterous laughter
خنده بلند
clarion
شیپور بلند
loud
باصدای بلند
loud
بلند اوا
louder
باصدای بلند
louder
بلند اوا
loudest
باصدای بلند
loudest
بلند اوا
famous
بلند اوازه
chivalric
بلند همت
capote
شنل بلند
liberals
نظر بلند
liberal
نظر بلند
gaff
خنده بلند
heists
بلند کردن
heist
بلند کردن
slender
بلند وباریک
hoists
بلند کردن
hoisted
بلند کردن
hoist
بلند کردن
promontory
دماغه بلند
lofty
بلند بزرگ
lofty
بلند پایه
gauntlets
دستکش بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com