Dictiornary-Farsi | بلور شناس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
crystallographer	بلور شناس


Other Matches

lapidarian	سنگ شناس گوهر شناس
lapidary	سنگ شناس گوهر شناس
penny wise and pound foolish	دینار شناس و ریال شناس
virologist	متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
prisms	بلور
crystal glass	بلور
single crystal	تک بلور
crystalliferous	بلور زا
flint glass	بلور
prism	بلور
crystals	بلور
crystal	بلور
crystallography	بلور شناسی
cut glass	بلور کریستال
molecular crystal	بلور مولکولی
crystallography	علم بلور
crystallography	بلور نگاری
crystalloid	شبیه بلور
crystal defect	نقص بلور
crystalloid	شبکه بلور
monovalent crystal	بلور تک والانسی
rock crystal	سنگ بلور
crystallization	بلور سازی
crystal gazing	بلور بینی
atomic crystal	بلور اتمی
crystal energy	انرژی بلور
crystal control	تنظیم با بلور
valence crystal	بلور کووالانسی
cast crystal	بلور ریخته
catwhisker	سوزن بلور
covalent crystal	بلور کووالانسی
crystal growth	رشد بلور
crystal lattice	شبکه بلور
quasi crystal	شبه بلور
quartz crystal	بلور کوارتز
glassware	بلور الات
crystalliferous	موجد بلور
crystal system	دستگاه بلور
crystal structure	ساختار بلور
crystal pulling	بلور پردازی
crystal plane	صفحه بلور
colored crystal	بلور سنگین
detecting crystal	بلور اشکارساز
macle	بلور زوج
quartz	بلور کوهی
iceland spar	بلور ایسلند
metal crystal	بلور فلز
flint glass	فرف بلور
glassworker	بلور ساز
ionic crystal	بلور یونی
host crystal	بلور میزبان
whisker	سوزن بلور
distorted crystal	بلور واپیچیده
host crystal	بلور زمینه
crystal	بلور کوارتز
crystals	بلور کوارتز
iceland crystal	بلور ایسلند
microcrystal	ریز بلور
noble gas crystal	بلور گازهای بی اثر
crystallography	مبحث بلور شناسی
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
c.f.t	نظریه میدان بلور
crystal field theory	نظریه میدان بلور
crystal allotropy	چند شکلی بلور
inert gas crystal	بلور گازهای بی اثر
electrostatic crystal field theory	نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal field stabilization energy	انرژی پایداری میدان بلور
frequency changer crystal	بلور تغییر دهنده بسامد
crystal frequency changer efficiency	بازده بلور تغییر دهنده بسامد
conversion loss of frequency changer cry	اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
crystallography	کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
endomorph	بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
paleographer	خط شناس
technologist	فن شناس
graphologist	خط شناس
mythologist	افسانه شناس
microbiologist	میکرب شناس
musicologist	موسیقی شناس
ideologist	ارمان شناس
mythologist	اسطوره شناس
numismatist	سکه شناس
numismatist	مدال شناس
myologist	ماهیچه شناس
mythologist	اساطیر شناس
iconologist	شمایل شناس
ichthyologist	ماهی شناس
lexicologist	لغت شناس
petologist	سنگ شناس
lithologist	سنگ شناس
lunarian	ماه شناس
metallographer	فلز شناس
methodologist	اسلوب شناس
mineralogist	معدن شناس
prudent [discreet] <adj.>	موقع شناس
discretional <adj.>	موقع شناس
discrete <adj.>	موقع شناس
discreet <adj.>	موقع شناس
weather wise	هوا شناس
vulcanologist	دانشمنداتشفشان شناس
vermeologist	کرم شناس
phenomenologist	پدیده شناس
petrologist	سنگ شناس
parasitologist	انگل شناس
paleontologist	دیرین شناس
osteologist	استخوان شناس
orologist	کوه شناس
ornithologist	پرنده شناس
orientalist	خاور شناس
operation decoder	عمل شناس
opcode decoder	رمزالعمل شناس
ontologist	هستی شناس
oenologist	شراب شناس
oenologist	باده شناس
philologer	زبان شناس
philologist	واژه شناس
philologist	زبان شناس
topologist	مکان شناس
therapeutist	درمان شناس
teleologist	پایان شناس
syphilologist	سفلیس شناس
spectroscopist	طیف شناس
serologist	سرم شناس
self knowing	خود شناس
selenographer	ماه شناس
rhythmist	سجع شناس
pteridologist	سرخس شناس
pteridologist	کرف شناس
physiognomist	قیافه شناس
phrenologist	جمجمه شناس
phonologist	صوت شناس
odontologist	دندان شناس
antiquary	عتیقه شناس
statisticians	امار شناس
statistician	امار شناس
geneticists	نسل شناس
geneticist	نسل شناس
tactfully	موقع شناس
tactful	موقع شناس
genealogist	شجره شناس
herbalists	گیاه شناس
herbalist	گیاه شناس
grateful	متشکر حق شناس
antiquarian	عتیقه شناس
dutiful	وفیفه شناس
loyal	وفیفه شناس
astronomer	ستاره شناس
antiquaries	عتیقه شناس
astrologers	ستاره شناس
astrologer	ستاره شناس
toxicologist	زهر شناس
zoologist	جانور شناس
botanists	گیاه شناس
botanist	گیاه شناس
conscientious	وفیفه شناس
punctual	وقت شناس
godly	خدا شناس
astronomers	ستاره شناس
dutiful	گماشت شناس
seismologist	زلزله شناس
philatelists	تمبر شناس
philatelist	تمبر شناس
oceanographer	اقیانوس شناس
naturalists	طبیعت شناس
naturalist	طبیعت شناس
biologist	زیست شناس
pathologists	اسیب شناس
pathologist	اسیب شناس
gourmets	خوراک شناس
gourmet	خوراک شناس
technologist	حرفه شناس
ecologist	بوم شناس
geologist	زمین شناس
sociologist	انسگان شناس
sociologist	جامعه شناس
anthropologist	انسان شناس
archeologist	باستان شناس
archaeologist	باستان شناس
criminologist	جرم شناس
ethnologists	قوم شناس
ethnologist	قوم شناس
ecologists	بوم شناس
neurologist	عصب شناس
cytology	سلول شناس
conchologist	صدف شناس
entomologist	حشره شناس
insectologist	حشره شناس
epigraphist	کتیبه شناس
ethologist	کردار شناس
etymologer	اشنقاق شناس
feal	وفیفه شناس
climatologist	اقلیم شناس
decoder	رمز شناس
embryologist	رویان شناس
craniologist	کله شناس
craniologist	جمجمه شناس
cosmologist	کیهان شناس
cosmographer	کیهان شناس
demographer	جمعیت شناس
dendrologist	درخت شناس
duteous	گماشت شناس

crystallographer

بلور شناس