English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
blocking بلوک بندی
Search result with all words
blocking factor فاکتور بلوک بندی
Other Matches
block length درازای بلوک طول بلوک
cantons بلوک
districts بلوک
block بلوک
blocked بلوک
monolith بلوک
district بلوک
nested block بلوک تو در تو
block header سر بلوک
monoliths بلوک
bloc بلوک
blocs بلوک
blocks بلوک
parishes بلوک
canton بلوک
parish بلوک
block operation عملیات بلوک
block transfer انتقال بلوک
radium block بلوک شعاعی
radius block بلوک شعاعی
block protection حفافت بلوک
erratic block بلوک نامنظم
roughed slab بلوک کوچک
block move جابجایی بلوک
mastic blocks بلوک قیری
storage block بلوک ذخیره
form block بلوک فرمکاری
control block بلوک کنترل
en bloc دریک بلوک
block definition تعریف بلوک
block diagram بلوک دیاگرام
arrow block بلوک پیکانی
fuse block بلوک فیوز
eob پایان یک بلوک
anchors لنگر بلوک
end of block پایان یک بلوک
blocked بلوک ساختن
cylinder block بلوک سیلندر
block move انتقال بلوک
block بلوک سیمانی
block بلوک ساختن
deblocking از بلوک دراوردن
blocks بلوک ساختن
sprite یک بلوک از پیکسل ها
blocked بلوک سیمانی
blocks بلوک سیمانی
engine block بلوک موتور
dosseret بلوک سه بعدی
anchoring لنگر بلوک
anchor لنگر بلوک
block graphics نگاره سازی بلوک
erratic block بلوک جابجا شونده
bins بلوک سه بعدی الکترونیکی
block lining پوشش با بلوک سیمانی
bin بلوک سه بعدی الکترونیکی
corps de logis [بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
comecon گروه تجاری بلوک شرق
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
boss formerly boce [بلوک منبت کاری شده برجسته]
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
cyclopean [معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
cylinder block بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
dou [در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineaments طرح بندی صورت بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
mud sill ته بندی
queuing صف بندی
patching سر هم بندی
seals اب بندی
seal اب بندی
nailed up سر هم بندی
neuration رگ بندی
vanation رگ بندی
queing صف بندی
waterproofing اب بندی
humidity insulation نم بندی
sealing off اب بندی
humidity insulation اب بندی
funiculars بندی
striation خط بندی
hermetic sealing اب بندی
taping ته بندی
funicular بندی
lapping اب بندی
laced بندی
trimerous سه بندی
alignments صف بندی
alignment صف بندی
articular بندی
commissural بندی
snacks ته بندی
snack ته بندی
commisural بندی
taxonomies طبقه بندی
triangulation مثلث بندی
ring clossure حلقه بندی
triangularization مثلث بندی
partitioning جزء بندی
sealing اب بندی کردن
ranked رتبه بندی
reticulation شبکه بندی
premunition پیش بندی
rhyme scheme قافیه بندی
typification سنخ بندی
typification طبقه بندی
formulation صورت بندی
sealing wax موم اب بندی
juggling چشم بندی
phantasma چشم بندی
tabulate جدول بندی
tabulated جدول بندی
tabulates جدول بندی
juggle چشم بندی
juggled چشم بندی
pluralization جمع بندی
totalization جمع بندی
ranks رتبه بندی
regimentalation گروه بندی
taxonomy طبقه بندی
venation رگه بندی
queuing theory نظریه صف بندی
wagering شرط بندی
classifications دسته بندی
juggles چشم بندی
single sling باربردار یک بندی
shuttering تخته بندی
syllabication هجا بندی
shoring شمع بندی
self dramatization بخود بندی
stratification چینه بندی
grade درجه بندی
syllabicity هجا بندی
segmentation قطعه بندی
sealings بتونه اب بندی
skelton استخوان بندی
snow job سرهم بندی
stratification طبقه بندی
stratification لایه بندی
stratification قشر بندی
subsumption رده بندی
steining طوقه بندی
staping مرحله بندی
summation جمع بندی
gamble شرط بندی
gambled شرط بندی
gambles شرط بندی
sealing screw پیچ اب بندی
grades درجه بندی
sealing liquid مایع اب بندی
packages بسته بندی
rootage ریشه بندی
rank رتبه بندی
tariff classification تعرفه بندی
terracing تراس بندی
to make a mess of سر هم بندی کردن
to make a muddle of سر هم بندی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com