English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
ticket بلیط منتشرکردن
tickets بلیط منتشرکردن
Other Matches
emit منتشرکردن
to bring out منتشرکردن
print منتشرکردن
printed منتشرکردن
prints منتشرکردن
emits منتشرکردن
disseminates منتشرکردن
disseminated منتشرکردن
emitted منتشرکردن
to set abroach منتشرکردن
set up <idiom> منتشرکردن
disseminating منتشرکردن
disseminate منتشرکردن
emitting منتشرکردن
emitting نشر یا منتشرکردن
emitted نشر یا منتشرکردن
emit نشر یا منتشرکردن
reissues دوباره منتشرکردن
emits نشر یا منتشرکردن
reissued دوباره منتشرکردن
reissuing دوباره منتشرکردن
reissue دوباره منتشرکردن
to give forth منتشرکردن انتشاردادن
propagating قلمه زدن منتشرکردن
propagates قلمه زدن منتشرکردن
propagate قلمه زدن منتشرکردن
propagated قلمه زدن منتشرکردن
blazon جلوه دادن منتشرکردن
tickets بلیط
ticket بلیط
pass بلیط
passed بلیط
passes بلیط
elder hard سر بلیط
return ticket بلیط دوسره
return tickets بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8. بلیط دوسره
season tickets بلیط فصلی
booking clerk بلیط فروش
commutation ticket بلیط با تخفیف
deadhead بی بلیط سفرکردن
trip ticket بلیط مسافرت
meal ticket بلیط غذا
meal tickets بلیط غذا
rain check بلیط باران
season ticket بلیط فصلی
stubbed ته بلیط کوتوله
complimentary بلیط افتخاری
hare مسافر بی بلیط
stub ته بلیط کوتوله
hares مسافر بی بلیط
tokens بلیط ورود
stubbing ته بلیط کوتوله
token بلیط ورود
stubs ته بلیط کوتوله
rain check بلیط مجانی یا مجدد
cards کارت ویزیت بلیط
day return بلیط رفتو برگشت
card کارت ویزیت بلیط
ticket بلیط دار کردن
to queue [line] up for tickets برای بلیط در صف ایستادن
box offices باجه بلیط فروشی
return ticket بلیط رفت و برگشت
box office باجه بلیط فروشی
show your ticket to him بلیط خودراباونشان دهید
tickets بلیط دار کردن
bookable بلیط هواپیما-صندلیتئاتر رزروشده
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
show him your ticket بلیط خودرا باو نشان دهید
box offices گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box office گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
grilles شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
this ticket admits one با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
There are no tickets available for tonight . بلیط برای امشب موجود نیست
There are a few tickets left for tonight . چند بلیط برای امشب مانده
grille شبکه پنجره کوچک بلیط فروشها
sell-out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-outs تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agents بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
sell out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
fare dodger کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
rain check <idiom> بلیط مجانی برای چیزی که به علت باران کنسل شده
gatecrashers کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrasher کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
third class درجه سوم بلیط درجه 3
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com