Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
naphtha	بنزین سنگین
Other Matches
gasoline	سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
storm bird	بنزین
gasses	بنزین
gassed	بنزین
benzine	بنزین
gasolene	بنزین
gases	بنزین
gas	بنزین
fuels	بنزین
fuelling	بنزین
fuelled	بنزین
benzole	بنزین
gasoline	بنزین
petrol	بنزین
motor sprit	بنزین
fuel	بنزین
fueled	بنزین
gas pump	پمپ بنزین
gas level	سطح بنزین
petrol pump	تلمبه بنزین
gas pump	تلمبه بنزین
gas recovery	بازیابی بنزین
petrol pump	پمپ بنزین
gas tank	پودر بنزین
petrol tank	مخزن بنزین
petrol can	باک بنزین
gas tank	بخار بنزین
filling station	پمپ بنزین
gasoline barrel	بشکه بنزین
gasoline drum	بشکه بنزین
petrol container	فرف بنزین
Premium gas	بنزین سوپر
gas station	پمپ بنزین
filling stations	پمپ بنزین
light gasolin	بنزین سبک
premium grade petrol	بنزین سوپر
petrol filter	صافی بنزین
petrol pipe	لوله بنزین
gasoline can	قوطی بنزین
gasoline consumption	مصرف بنزین
gasoline dump	باک بنزین
gasoline electric	بنزین الکتریکی
gas stations	پمپ بنزین
gasolinic	وابسته به بنزین
gas storage	مخزن بنزین
phenyl	اصل بنزین
high grade petrol	بنزین سوپر
gases	بنزین گازمعده
gas inlet valve needle	ژیگلور بنزین
fuel pump	پمپ بنزین
gasses	بنزین گازمعده
fuel filter	صافی بنزین
gassed	بنزین گازمعده
gas injection	پاشش بنزین
gas injection	تزریق بنزین
gas	بنزین گازمعده
aviation gasoline	بنزین هواپیما
avgas	بنزین هواپیما
petrol	بنزین گیری کردن
gasoline gels	بنزین تغلیظ شده
petrol injection pump	پمپ تزریق بنزین
gasholder	محل نگهداری بنزین
gasholders	محل نگهداری بنزین
petrol feed pump	پمپ تغذیه بنزین
storm bird	بنزین ریختن ماشین
gas form natrural gas	بنزین از گاز طبیعی
gas air mixture	مخلوط بنزین و هوا
pr etrol filling station	ایستگاه پمپ بنزین
gasoline dump	مخزن موقتی بنزین
gas synthesis	ترکیب مصنوعی بنزین
gasoline brick	بنزین بااکتان بالا
gasoline brick	بنزین خوش سوز
gas inlet valve needle	سوزن شیرورودی بنزین
unleaded petrol	بنزین بدون سرب
I've run out of petrol.	بنزین تمام کردم.
gas form natrural gas	بنزین حاصله از گاز طبیعی
gas saving	صرفه جویی در مصرف بنزین
petrol gage	دستگاه اندازه گیری بنزین
serivce station	ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
Where is the neareset petrol station?	نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
service station	ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
benzoline	بنزین خام یاپالوده نشده
service stations	ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
gas level gauge	دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
The gas station is nearby .	پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
mpg	مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
class iii supplies	اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
They were falling over one another to get petrol(gasoline).	برای خرید بنزین سرودست می شکستند
The bus stopped for fuel [ to get gas] .	اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
throttles	جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling	جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile .	بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttled	جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane	دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
throttle	جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
contraband of war	قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalm	ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms	ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed	ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming	ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
heavy lift	حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
best economy mixture	نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene	هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gums	رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed	رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum	رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming	رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
cumbersome	سنگین
heftier	سنگین
weighted	سنگین
saturnine	سنگین
heavy water	اب سنگین
unwieldy	سنگین
staid	سنگین
extensive	سنگین
heftiest	سنگین
hefty	سنگین
carking	سنگین
heavy footed	دل سنگین
hard water	اب سنگین
lumpier	سنگین
lumpiest	سنگین
lumpy	سنگین
cloggy	سنگین
burdensome	سنگین
stodgy	سنگین
overweight	سنگین تر از حد
heavier	سنگین
heavier	دل سنگین
heavies	سنگین
heavies	دل سنگین
heaviest	سنگین
heaviest	دل سنگین
heavy	سنگین
heavy	دل سنگین
weight ton	تن سنگین
exacting	سنگین
pressuring	سنگین
pressures	سنگین
onerous	سنگین
massive	سنگین
massively	سنگین
laden	سنگین پر
weightier	سنگین
weightiest	سنگین
weighty	سنگین
pressure	سنگین
pressured	سنگین
waterlogged	سنگین
ponderous	سنگین
high proof	سنگین
mim	سنگین
lumpish	سنگین
lumberingly	سنگین
logy	سنگین
hulky	سنگین
heft	سنگین
loggy	سنگین
largo a	سنگین
navol	اب سنگین
heavy shapes	پروفیلهای سنگین
heavy oil	روغن سنگین
high proof spirit	عرق سنگین
light heavy	نیم سنگین
incumber	سنگین کردن
be off hand with someone <idiom>	سر سنگین بودن
heavy soil	خاک سنگین
emcumber	سنگین کردن
overweigh	سنگین تر بودن از
heavyish	سنبته سنگین
high dollar value	سنگین قیمت
heavy weight	سنگین وزن
high interest	بهره سنگین
high polymer	بسپار سنگین
tie-up	راهبندان سنگین
traffic congestion	راهبندان سنگین
dense traffic	ترافیک سنگین
heavy traffic	ترافیک سنگین
deep mourning	عزاداری سنگین
heavy drop	بارریزی سنگین
to sit heavy on the stomach	سنگین بودن
hard colors	رنگهای سنگین
heavyweights	سنگین وزن
heavyweights	بزرگ و سنگین
heavyweight	سنگین وزن
heavyweight	بزرگ و سنگین
heavy alloy	الیاژ سنگین
heavy arm	سلاح سنگین
heavy armed	سنگین اسلحه
heavy artillery	توپخانه سنگین
heavy concrete	بتن سنگین
to weigh heavy	سنگین بودن
heavy hydrogen	هیدروژن سنگین
heavy goods	کالاهای سنگین
to pound a long	سنگین رفتن
grand opera	اپرای سنگین
light heavyweight	نیم سنگین
heavy petroleum	نفتخام سنگین
loggy	سنگین در فکروحرکت
gravity abutment	گرانپایه سنگین

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com