English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (4 milliseconds)
English Persian
firm بنگاه
firmer بنگاه
firmest بنگاه
firms بنگاه
institution بنگاه
corporation بنگاه
corporations بنگاه
business بنگاه
businesses بنگاه
establishment بنگاه
establishments بنگاه
institute بنگاه
instituted بنگاه
institutes بنگاه
instituting بنگاه
concern بنگاه
concerns بنگاه
Other Matches
industrial concern بنگاه صنعتی
business enterprise بنگاه تجاری
pawnbroker بنگاه رهنی
business enterprise بنگاه بازرگانی
news agency بنگاه خبرگزاری
news agencies بنگاه خبرگزاری
state enterprise بنگاه دولتی
pawnshop بنگاه رهنی
mont de piete بنگاه رهنی
hydrotherapeutic بنگاه اب درمانی
hydropath establishment بنگاه اب درمانی
exchange service بنگاه معاوضه
competitive firm بنگاه رقابتی
head-hunter بنگاه کاریاب
carpooling center [American E] بنگاه همسفری
pawnbrokers بنگاه رهنی
institute بنداد بنگاه
head-hunters بنگاه کاریاب
enterprise بنگاه اقتصادی
service بنگاه سرویس
enterprises بنگاه اقتصادی
instituted بنداد بنگاه
institutes بنداد بنگاه
serviced بنگاه سرویس
foundation بنیان بنگاه
instituting بنداد بنگاه
settlement حل و فصل توافق بنگاه
settlements حل و فصل توافق بنگاه
representative firm بنگاه تولیدی نمونه
real estate agency بنگاه معاملات املاک
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
nonprofit firm بنگاه غیر انتفاعی
pawnbroker دلال در بنگاه رهنی
pawnbrokers دلال در بنگاه رهنی
enterprises موسسه یا بنگاه اقتصادی
institution اصل حقوقی بنگاه
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
hacienda بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
outclearing فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
open shop بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
BBC مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
user cost of capital هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
subvention اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
out relief دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
expansion path مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
institutionalizing در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com