Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
English
Persian
fancy price
بهای گزاف
Search result with all words
prohibitive price
بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
Other Matches
dumping
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
reduced price
بهای کاسته بهای تخفیف دار
exorbitant
گزاف
extravagant
گزاف
extortionary
گزاف
high flown
گزاف
extortionate
گزاف
talll
گزاف
vainglory
گزاف
rodomontade
گزاف
exaggeratory
گزاف گو
mouth filling
گزاف
fustain
گزاف
bombastic
گزاف
immense
گزاف
heavy
گزاف
heavies
گزاف
heavier
گزاف
costly
گزاف
unconscionable
گزاف
stupendous
گزاف
costliest
گزاف
costlier
گزاف
heaviest
گزاف
tack tall
گزاف گفتن
rhodomontade
گزاف گویی
mickey
لاف و گزاف
to talk tall
گزاف گفتن
fustian
سخن گزاف
grandiloquent
گزاف گوی
rodomontade
گزاف گویی
highest
وافر گران گزاف
steep
گزاف فرو کردن
steepest
گزاف فرو کردن
high
وافر گران گزاف
grandiloquence
گزاف گویی مبالغه
rack rent
اجازه گزاف بستن بر
hyperbole
غلو گزاف گویی
extravaganza
فانتزی گزاف گویی
bounced
جست گزاف گویی
bounces
جست گزاف گویی
bounce
جست گزاف گویی
highs
وافر گران گزاف
extravaganzas
فانتزی گزاف گویی
for
به بهای
at a low price
بهای کم
bounces
پریدن گزاف گویی کردن
bluser out
با لاف گزاف ادعا کردن
bounce
پریدن گزاف گویی کردن
bounced
پریدن گزاف گویی کردن
magniloquence
قلمبه نویسی گزاف گویی
flim flam
هرزه درایی گزاف گویی
money worth
بهای پول
nominal price
بهای اسمی
nominal value
بهای اسمی
unit price
بهای واحد
reduced price
بهای نازل
trade price
بهای تجارتی
resonable price
بهای عادله
probability cost
بهای احتمالی
cash price
بهای نقدی
break up price
بهای انحلال
break up price
بهای تصفیه
book value
بهای دفتری
at a great penny worth
به بهای زیاد
fee
بهای واحد
conversion price
بهای تبدیل
reserve price
بهای قطعی
cost of construction
بهای ساختمان
all in price
بهای کامل
fancy price
بهای تفننی
face value
بهای اسمی
kitsch
پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
par
بهای رسمی سهم
above par
بالاتر از بهای اسمی
below par
کمتر از بهای اسمی
eric
خون بهای ایرلندی
retail price
بهای خرده فروشی
declared value
بهای اعلام شده
contratual rent
اجاره بهای مقطوع
resale price
بهای خرده فروشی
upset price
کمترین بهای مقطوع درهراج
to take something off and pric
اندکی از بهای چیزی کاستن
to mark good
بهای کالا را در روی ان نوشتن
cost and freight
قیمت و بهای حمل و نقل
reserve price
قیمت نهایی بهای قطعی
height money
اضافه بهای کار در ارتفاع
dispraise
از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
share list
صورت بهای سهام شرکتها
spot price
بهای جنس در معامله نقدی
cost plus
اضافه بر بهای تمام شده
the price was not reasonable
بهای ان معقول بنظر نمیرسید
coinage
طبقه بندی بهای مسکوک
to mark down an article
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
outherod
در لاف و گزاف یا سخت دلی از هیرودیس گرو بردن
to compound
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
write down
تنزل دادن بهای اسمی سهام
the price was not reasonable
بهای گزافی بران گذاشته بودند
at par
قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
how is sugar
بهای قندچیست قند درچه حال است
price as natural ice
یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
revalorization
اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
write down
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
unearned icremrnt
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment
افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unpriced
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
feminality
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com