Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (22 milliseconds)
English
Persian
immingle
بهم امیختن مخلوط کردن
Search result with all words
mix
امیختن مخلوط کردن
mixes
امیختن مخلوط کردن
admix
مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
intermix
در هم امیختن با هم مخلوط کردن
premix
قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
Other Matches
mixing in place
امیختن در جا مخلوط در جا
auto rich
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
compounded
: ترکیب کردن امیختن
attemper
نرم کردن امیختن
compound
: ترکیب کردن امیختن
compounds
: ترکیب کردن امیختن
consolidation
درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
aluminum coating by spraying amalgamate
روکش الومینیوم کردن امیختن
womannize
زن صفت کردن مخنث کردن بازنان امیختن
to mull a mull of
داغ کردن و امیختن باادویه و قند
melt
مخلوط کردن
syncrasy
مخلوط کردن
commix
مخلوط کردن
meddles
مخلوط کردن
puddles
مخلوط کردن
meddle
مخلوط کردن
hash
مخلوط کردن
intermingled
با هم مخلوط کردن
intermingles
با هم مخلوط کردن
puddle
مخلوط کردن
melts
مخلوط کردن
intermingle
با هم مخلوط کردن
meddled
مخلوط کردن
mixing
مخلوط کردن
admix
مخلوط کردن
blends
مخلوط کردن
mingling
مخلوط کردن
blend
مخلوط کردن
intermingling
با هم مخلوط کردن
mingles
مخلوط کردن
mingled
مخلوط کردن
interlard
مخلوط کردن
mingle
مخلوط کردن
mell
مخلوط کردن
intermeddle
مخلوط کردن
confect
مخلوط کردن
shuffling
بهم مخلوط کردن
brandies
با کنیاک مخلوط کردن
brandy
با کنیاک مخلوط کردن
mix
مخلوط کردن ترکیب
burden
مخلوط کردن بار
temper
مخلوط کردن مزاج
cross loading
مخلوط کردن بارها
tempered
مخلوط کردن مزاج
commingle
بهم مخلوط کردن
mixes
مخلوط کردن ترکیب
etherize
بااتر مخلوط کردن
burdens
مخلوط کردن بار
tempers
مخلوط کردن مزاج
shuffles
بهم مخلوط کردن
shuffled
بهم مخلوط کردن
shuffle
بهم مخلوط کردن
turn the mortar
مخلوط کردن ملات
ethylate
بااتیل مخلوط کردن
agitation
مخلوط کردن اشفتگی
souse
با ترشی مخلوط کردن
blender
ماشین مخصوص مخلوط کردن
roil
مخلوط کردن سرگردان شدن
admix
مخلوط شدن امیزش کردن
blenders
ماشین مخصوص مخلوط کردن
gradate
درجه بندی کردن مخلوط کردن
platinize
با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
sugar
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugars
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
truck mixing
مخلوط کردن بتن روی کامیون
blunders
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundering
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
dry ginger
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
ming
ذکر کردن مخلوط کردن
blend
مخلوط کردن رقیق کردن
blends
مخلوط کردن رقیق کردن
batches
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
water injection
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
combining
امیختن
blend
امیختن
inosculate
امیختن
immix
در هم امیختن
synthesizes
امیختن
meddles
امیختن
synthesizing
امیختن
fused
امیختن
mell
امیختن
combines
امیختن
mingle
امیختن
brews
امیختن
brewed
امیختن
interblend
در هم امیختن
mingling
امیختن
amalgamate
امیختن
incorporate
امیختن
mingles
امیختن
admix
امیختن
amalgamated
امیختن
mingled
امیختن
synthesized
امیختن
interlard
امیختن
brew
امیختن
intermingling
با هم امیختن
incorporating
امیختن
synthesising
امیختن
fuse
امیختن
synthesises
امیختن
incorporates
امیختن
synthetize
امیختن
synthesised
امیختن
intermingled
با هم امیختن
to alloy gold with copper
امیختن
mix
امیختن
intermingles
با هم امیختن
intermingle
با هم امیختن
amalgamates
امیختن
interblend
امیختن
meddled
امیختن
amalgamating
امیختن
blends
امیختن
synthesize
امیختن
to stir up
امیختن
intermixing
در هم امیختن
mixes
امیختن
combine
امیختن
meddle
امیختن
sentimentalize
با احساسات امیختن
interwove
باهم امیختن
folds
بهم امیختن
interweaving
باهم امیختن
oxygenates
اکسیژن امیختن
folded
بهم امیختن
womanize
بازنان امیختن
immingle
درهم امیختن
oxygenating
اکسیژن امیختن
fold
بهم امیختن
interweaves
باهم امیختن
intermix
بهم امیختن
interweave
باهم امیختن
plant mixing
امیختن در کارخانه
coalesce
بهم امیختن
scrambled
درهم امیختن
inviscate
باچیزچسبناک امیختن
inviscade
با چسب امیختن
oxygenated
اکسیژن امیختن
scrambling
درهم امیختن
kneads
سرشتن امیختن
kneading
سرشتن امیختن
interfusion
بهم امیختن
interlace
در هم امیختن در هم بافتن
kneaded
سرشتن امیختن
oxygenize
با اکسیژن امیختن
fuse
فیوزدارکردن امیختن
scrambles
درهم امیختن
knead
سرشتن امیختن
shuffles
بهم امیختن
commingle
بهم امیختن
sulfuret
با گوگرد امیختن
shuffled
بهم امیختن
fused
فیوزدارکردن امیختن
carburet
باذغال امیختن
carbonation
عمل امیختن با
shuffle
بهم امیختن
coalescing
بهم امیختن
shuffling
بهم امیختن
coalesces
بهم امیختن
sulfurate
با گوگرد امیختن
oxygenate
اکسیژن امیختن
coalesced
بهم امیختن
scramble
درهم امیختن
mixing
بهم زدن امیختن
sulfate
با اسید سولفوریک امیختن
grade
جورکردن باهم امیختن
pepsinate
با جوهر گوارنده امیختن
interfuse
بهم امیختن افشاندن
sulphate
با اسید سولفوریک امیختن
conjugate
درهم امیختن توام
grades
جورکردن باهم امیختن
loading
امیختن موادخارجی به شراب
insalivate
با خدو اغشتن با بزاق امیختن
sectarianize
با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
barbarize
با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
miscibility
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
lard to butter
جازدن کره بوسیله امیختن باچربی هاو روغنهای دیگرمانند پیه خوک
mixtures
مخلوط
compost
مخلوط
mixture
مخلوط
blending
مخلوط
blend
مخلوط
blenders
مخلوط کن
mixer
مخلوط کن
blent
مخلوط شد
mixed
مخلوط
macedoine
مخلوط
mixers
مخلوط کن
admixtion
مخلوط
blender
مخلوط کن
confused
مخلوط
anti freeze mixture
مخلوط ضد یخ
admixture
مخلوط
blends
مخلوط
composite
مخلوط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com