Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
capital investment
به کار انداختن سرمایه
Other Matches
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier
سرمایه دار سرمایه گذار
financiers
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
bring down
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
jeopard
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
let down
پایین انداختن انداختن
capital
سرمایه
funded
سرمایه
capital intensive
سرمایه بر
asset
سرمایه
equities
سرمایه
equity
سرمایه
turn over
سرمایه
fund
سرمایه
capitalists
سرمایه گرای
physical capital
سرمایه غیرپولی
capitalists
سرمایه دار
capital liability
بدهی سرمایه
capitalist
سرمایه گرای
invests
سرمایه گذاشتن
invests
سرمایه گذاری
investing
سرمایه گذاشتن
investing
سرمایه گذاری
return on capital
بازدهی سرمایه
capital loss
زیان سرمایه
return of capital
بازده سرمایه
capitalist
سرمایه دار
social capital
سرمایه اجتماعی
capital levy
مالیات بر سرمایه
capital building
سرمایه سازی
capital creation
ایجاد سرمایه
cost of capital
هزینه سرمایه
capital cost
هزینه سرمایه
investors
سرمایه گذار
investor
سرمایه گذار
capital consumption
مصرف سرمایه
capital consuming
سرمایه طلب
capital construction
ساختمان سرمایه
capital constraint
محدودیت سرمایه
capital coefficient
ضریب سرمایه
capital depreciation
استهلاک سرمایه
capital exports
صادرات سرمایه
capital flight
فرار سرمایه
capital intensive technique
فن تولید سرمایه بر
capital intensive
سرمایه طلب
capital inflow
ورود سرمایه
capital in cash
سرمایه نقدی
capital fund
وجوه سرمایه
capital gains
سود سرمایه
working capital
سرمایه در گردش
capital formation
تشکیل سرمایه
capital flow
انتقال سرمایه
capital flow
جریان سرمایه
capital charges
هزینههای سرمایه
consolidated fund
سرمایه ذخیره
fixed property
سرمایه ثابت
flight of capital
فرار سرمایه
flight of capital
مهاجرت سرمایه
capital structure
بنیان سرمایه
floating capital
سرمایه متحرک
fluid capital
سرمایه سیال
fluid capital
سرمایه متحرک
human capital
سرمایه انسانی
initial capital
سرمایه اولیه
fund
موجودی سرمایه
opening capital
سرمایه اولیه
intellectual capital
سرمایه فکری
joint stock
سرمایه مشترک
funded
موجودی سرمایه
fixed capital
سرمایه ثابت
capital tax
مالیات بر سرمایه
constant capital
سرمایه ثابت
consumer capital
سرمایه مصرفی
circulation capital
سرمایه در گردش
circulating capital
سرمایه در گردش
circulating capital
سرمایه در جریان
cash capital
سرمایه نقدی
capitalization
سرمایه سازی
capitalization
سرمایه گذاری
disinvestment
کاهش سرمایه
capital value
ارزش سرمایه
equity investment
مشارکت در سرمایه
capital turnover
گردش سرمایه
capital transfers
انتقالات سرمایه
capital theory
نظریه سرمایه
liquid capital
سرمایه نقدی
liquid capital
سرمایه راکد
physical capital
سرمایه فیزیکی
out flow of capital
خروج سرمایه
capital outflow
خروج سرمایه
tycoons
سرمایه گذارمهم
tycoon
سرمایه گذارمهم
invest
سرمایه گذاری
invest
سرمایه گذاشتن
capital movement
حرکت سرمایه
quantity of capital
مقدار سرمایه
real capital
سرمایه واقعی
invested
سرمایه گذاری
invested
سرمایه گذاشتن
capital market
بازار سرمایه
replacement capital
سرمایه جایگزینی
replacement capital
سرمایه جانشینی
stock
سهام سرمایه
stocked
سهام سرمایه
capital structure
ساخت سرمایه
capital stock
حجم سرمایه
capital stock
موجودی سرمایه
capital reserve
اندوخته سرمایه
capital reserve
ذخیره سرمایه
capital requirement
نیاز سرمایه
capital paid in
ذخیره سرمایه
mobility of capital
تحرک سرمایه
money capital
سرمایه پولی
national capital
سرمایه ملی
nominal capital
سرمایه اسمی
operating capital
سرمایه در گردش
trading capital
سرمایه در گردش
financial capital
سرمایه مالی
reserve fund
سرمایه احتیاطی
unfunded
بدون سرمایه
transfer of capital
انتقال سرمایه
finance
سرمایه گذاری
disinvestment
اتلاف سرمایه
accumulated capital
سرمایه متراکم
accumulation of capital
تراکم سرمایه
accumulation of capital
انباشت سرمایه
an idel capital
سرمایه بیکار
anti capitalist
ضد سرمایه داری
trust fund
سرمایه امانی
yield of capital
بازده سرمایه
working capacity
سرمایه جاری
working asset
سرمایه کار
investment
سرمایه گذاری
capitalism
سرمایه داری
capitalism
سرمایه گرایی
investments
سرمایه گذاری
usance
سود سرمایه
widening of capital
گسترش سرمایه
capital account
حساب سرمایه
capital accumulation
انباشت سرمایه
enterprise
سرمایه گذاری
capital accumulation
تراکم سرمایه
finances
سرمایه گذاری
capital agglomeration
تجمع سرمایه
capital appropiation
تخصیص سرمایه
capital asset
سرمایه ثابت
enterprises
سرمایه گذاری
capital augmenting
سرمایه افزا
financed
سرمایه گذاری
bankroll
سرمایه بانک
financing
سرمایه گذاری
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
national investment
سرمایه گذاری ملی
funded
سرمایه گذاری کردن
labor capital ratio
نسبت کار به سرمایه
net investment
سرمایه گذاری خالص
payback period
دوره برگشت سرمایه
capital recovery factor
ضریب برگشت سرمایه
paid up capital
سرمایه پرداخت شده
capital paid in
سرمایه پرداخت شده
marginal efficiency of capital
کارائی نهائی سرمایه
over investment
سرمایه گذاری بیش از حد
margine efficiency of capital
بازده نهایی سرمایه
mixed capitalism
سرمایه داری مختلط
capital output ratio
نسبت سرمایه به تولید
capital output ratio
ضریب سرمایه گذاری
capital saving technique
فن تولید سرمایه اندوز
opportunity to invest
فرصت سرمایه گذاری
overhead investments
سرمایه گذاریهای عمومی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com