English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (43 milliseconds)
English Persian
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
finances بودجه چیزی را تهیه کردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
Other Matches
budget directive دستورالعمل تهیه بودجه
budgeteer تهیه کننده بودجه
budgeter تهیه کننده بودجه
outlining مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
outline مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
appropriation بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
quadruplication تهیه چیزی درچهارنسخه
copies تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copied تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copying تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
to watch something مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
provide for in the budget در بودجه پیش بینی کردن
to p for a sum in the budget مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
to stop somebody or something کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
to portray somebody [something] نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to regard something as something چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
to see something as something [ to construe something to be something] چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
lay hands upon something جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
procured تهیه کردن
procure تهیه کردن
administered تهیه کردن
administering تهیه کردن
administers تهیه کردن
supplying تهیه کردن
procuring تهیه کردن
supplied تهیه کردن
to find in تهیه کردن
administer تهیه کردن
procures تهیه کردن
supply تهیه کردن
cater تهیه کردن
afford تهیه کردن
provides تهیه کردن
catered تهیه کردن
catering تهیه کردن
caters تهیه کردن
preparing تهیه کردن
prepares تهیه کردن
prepare تهیه کردن
blends تهیه کردن
blend تهیه کردن
affords تهیه کردن
provision تهیه کردن
affording تهیه کردن
processes تهیه کردن
process تهیه کردن
afforded تهیه کردن
provide تهیه کردن
orchestrate هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
to depict somebody or something [as something] کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
conserves کنسرو تهیه کردن
effigies تمثال تهیه کردن
effigy تمثال تهیه کردن
preparations تهیه کردن اتش
extemporizing فورا تهیه کردن
extemporizes فورا تهیه کردن
extemporized فورا تهیه کردن
extemporize فورا تهیه کردن
conserving کنسرو تهیه کردن
quadruplicate در چهارنسخه تهیه کردن
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
extemporised فورا تهیه کردن
triplicate در سه نسخه تهیه کردن
funded تهیه وجه کردن
extemporising فورا تهیه کردن
fund تهیه وجه کردن
conserved کنسرو تهیه کردن
bills تهیه کردن صورتحساب
processes تهیه و تولید کردن
gets تهیه کردن فهمیدن
process تهیه و تولید کردن
extemporises فورا تهیه کردن
harnessing اشیاء تهیه کردن
harnessed اشیاء تهیه کردن
harness اشیاء تهیه کردن
get تهیه کردن فهمیدن
enable تهیه کردن برای
prearrange قبلا تهیه کردن
enabled تهیه کردن برای
programmes برنامه تهیه کردن
enabling تهیه کردن برای
conserve کنسرو تهیه کردن
programs برنامه تهیه کردن
bill تهیه کردن صورتحساب
program برنامه تهیه کردن
preparation تهیه کردن اتش
getting تهیه کردن فهمیدن
programme برنامه تهیه کردن
enables تهیه کردن برای
whomp up بسرعت تهیه کردن
covet میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
covets میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
aminister تهیه کردن بکار بردن
mush حریره اردذرت تهیه کردن
bosses نقش برجسته تهیه کردن
to draw up تهیه کردن درصف اوردن
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
scabble زمخت وناصاف تهیه کردن
bossed نقش برجسته تهیه کردن
bossing نقش برجسته تهیه کردن
boss نقش برجسته تهیه کردن
circumstantiate امارات لازمه را تهیه کردن
draft تهیه کردن پیش نویس
drafted تهیه کردن پیش نویس
drafts تهیه کردن پیش نویس
handwrite نسخه خطی تهیه کردن
to serve the city with water اب برای شهر تهیه کردن
to raise funds تهیه وجه یاسرمایه کردن
think nothing of something <idiom> فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
financing علم دارایی تهیه پول کردن
munition تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
finances علم دارایی تهیه پول کردن
revictual دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed علم دارایی تهیه پول کردن
finance علم دارایی تهیه پول کردن
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
rectify درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectifies درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectified درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
sleep on it <idiom> به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
to give up [to waste] something ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
see about (something) <idiom> دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
mekeready تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
finance درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
to draw out تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats. جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnishing مزین کردن تهیه کردن
furnish مزین کردن تهیه کردن
furnishes مزین کردن تهیه کردن
put out تهیه کردن اشفته کردن
make تهیه کردن طرح کردن
makes تهیه کردن طرح کردن
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
budget بودجه
unfunded بی بودجه
appropriation symbol کد بودجه
possibilities line خط بودجه
budgeted بودجه
budgets بودجه
budget line خط بودجه
to mind somebody [something] اعتنا کردن به کسی [چیزی] [فکر کسی یا چیزی را کردن]
projection print روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
budget period دوره بودجه
deficits کسر بودجه
budget surplus اضافه بودجه
margin بودجه احتیاطی
family budget بودجه خانواده
margins بودجه احتیاطی
development budget بودجه عمرانی
deficit کسر بودجه
budget expenditures مخارج بودجه
government dificit surplus کسر بودجه
budget period زمان بودجه
budgetary appropriations تخصیص بودجه
program budget بودجه برنامهای
budget surplus مازاد بودجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com