Dictiornary-Farsi | بوستر سوخت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
fuel air pump	بوستر سوخت


Other Matches

boosters	بوستر
buster	بوستر
booster	بوستر
fuzewell liner	قاب بوستر
booster transformer	مبدل بوستر
central refueling provisions	سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
fuzewell liner	بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
air metering force	نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter	مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant	سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
boost control	سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
atomisers	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers	سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge	جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges	جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
torch pot	[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage	فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips	باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
dissimilation	سوخت
firing	سوخت
combustion	سوخت
fuelling	سوخت
burner frame	سوخت
fuels	سوخت
power fuel	سوخت
stoker	سوخت
propellant	سوخت
fueled	سوخت
catabolism	سوخت
gasoline	سوخت
fuelled	سوخت
propellants	سوخت
fuel	سوخت
metabolical	سوخت وسازی
refuelled	سوخت گیری
it excited my pity	دلم سوخت
refueling	سوخت گیری
feeder	سوخت رسان
motor fule	سوخت موتوری
tank	ماشین سوخت
metabolic	سوخت و سازی
octane	سوخت ماشینی
fueling	سوخت گیری
liquid propellant	سوخت مایع
oil firing	سوخت روغنی
refuelling	سوخت گیری
refuels	سوخت گیری
fossil fuels	سوخت سنگوارهای
feeders	سوخت رسان
liquid fuel	سوخت مایع
fossil fuel	سوخت سنگوارهای
ion burn	یون سوخت
fuel grade	درجه سوخت
fuel gas	سوخت گازی
fuel filter	صافی سوخت
fuel engineering	مهندسی سوخت
carburator	سوخت رسان
chemical fuel	سوخت شیمیایی
colloidal propeller	سوخت کلوئیدی
fuel economy	اقتصاد سوخت
fuel consumption	مصرف سوخت
fire teazer	سوخت انداز
firer	سوخت انداز
fuel injection	سوخت رسانی
fuel meter	سوخت سنج
feed tank	مخزن سوخت
avgas	سوخت طیاره
aviation fuel	سوخت هواپیما
gas fuel	سوخت گازی
fule pump	تلمبه سوخت
fule pump	پمپ سوخت
fule injection	تزریق سوخت
fuel tap	شیر سوخت
fuel tank	مخزن سوخت
fuel storage	انبار سوخت
fuel manifold	چندراهی سوخت
fuel pump	پمپ سوخت
bulk petroleum	سوخت مخزنی
domestic fuel	سوخت خانگی
fuelled	سوخت موتور
atomisers	سوخت افشان
atomisers	سوخت پاش
fuel	سوخت موتور
atomizer	سوخت افشان
fuel	سوخت دادن
atomizer	سوخت پاش
atomizers	سوخت افشان
burners	سوخت پاش
tanker	مخزن سوخت
tankers	مخزن سوخت
stoke	سوخت ریختن در
stoked	سوخت ریختن در
burner	سوخت پاش
fuelled	سوخت دادن
fuelling	سوخت دادن
fuelling	سوخت موتور
The house burned down .	خانه سوخت
atomizers	سوخت پاش
fueled	سوخت موتور
fueled	سوخت دادن
fuels	سوخت دادن
fuels	سوخت موتور
thickened fuel	سوخت جامد
stoker	سوخت انداز
solid fuel	سوخت جامد
stokes	سوخت ریختن در
chokes	دریچه سوخت
firemen	سوخت انداز
choke	دریچه سوخت
jetting	سوخت پاش
firemen	سوخت گیر
solid propellant	سوخت جامد
jetted	سوخت پاش
refuel	سوخت گیری
rocket fuel	سوخت موشک
jets	سوخت پاش
rocket fuel	سوخت راکت
jet	سوخت پاش
refueled	سوخت گیری
raw fuel	سوخت خام
fireman	سوخت گیر
metabolism	سوخت و ساز
metabolisms	سوخت وساز
metabolism	سوخت وساز
choked	دریچه سوخت
metabolisms	سوخت و ساز
fireman	سوخت انداز
stoking	سوخت ریختن در
i fell pity for him	دلم برایش سوخت
One must suffer in silence.	باید سوخت وساخت
fuel injection system	سیستم تزریق سوخت
fuel control unit	واحد کنترل سوخت
feeder vessel	کشتی سوخت رسان
fuel endurance	میزان تکافوی سوخت
fuel endurance	قدرت پایداری سوخت
Her face was sun-burnt.	صورتش درآفتاب سوخت
fuel oil mixture	مخلوط روغن و سوخت
injector pump	پمپ تزریق سوخت
What can't be cured must be endured. <idiom>	باید سوخت و ساخت.
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
liquid propellant	سوخت مایع موشک
liquid rocket	راکت سوخت مایع
metabolic reaction	واکنش سوخت و سازی
natural gas firing	سوخت گاز طبیعی
oilking	متصدی سوخت و اب کشتی
overfeed	زیاد سوخت رساندن به
peptized fuel	سوخت تغلیظ شده
powdered coal firing	سوخت خاک ذغال
injector nozzle	نازل سوخت پاش
i felt sorry for him	دلم برایش سوخت
unusable fuel	سوخت غیرقابل استفاده
fuel reserve tank	مخزن ذخیره سوخت
to mend the fire	سوخت به اتش رساندن
fuel supply line	لوله سوخت رسانی
fuel supply pump	پمپ سوخت رسانی
thickened fuel	سوخت تغلیظ شده
fuel tank vent	هواکش تانک سوخت
stokehold	محل سوخت ریزی
spray carburetor	کاربراتور سوخت پاش
gasoline gels	سوخت تغلیظ شده
hypergolic fuel	سوخت فوق حساس
regenerative gas firing	سوخت گازی رژنراتیو
feed pump	پمپ سوخت رسانی
fuelling	سوخت گیری کردن
throttle	دستگاه کنترل سوخت
throttled	دستگاه کنترل سوخت
bunker adjustment factor	ضریب تعدیل سوخت
throttles	دستگاه کنترل سوخت
throttling	دستگاه کنترل سوخت
breeder rocket	راکت سوخت ساز
firing	عمل سوخت دادن
stoker	متصدی سوخت کوره
fueled	سوخت گیری کردن
baf	ضریب تعدیل سوخت
fuels	سوخت گیری کردن
fuelled	سوخت گیری کردن
basal metabolism	سوخت و ساز پایه
air/fuel ratio	نسبت هوا به سوخت
bunkering	دخیره سوخت در کشتی
refuelled	تجدید سوخت کردن
refueled	تجدید سوخت کردن
refueled	سوخت گیری کردن
diergolic	سوخت مایع ثابت
refuel	تجدید سوخت کردن
refueling	تجدید سوخت کردن
refueling	سوخت گیری کردن
refuelled	سوخت گیری کردن
refuel	سوخت گیری کردن
refuelling	تجدید سوخت کردن
burner nozzle	نازل سوخت پاش
refuelling	سوخت گیری کردن
refuels	تجدید سوخت کردن
refuels	سوخت گیری کردن
fuel	سوخت گیری کردن
afterburning	عملیات بعد از احتراق سوخت
acid base metabolism	سوخت ساز اسید- باز
fuelling	سوخت ماده قابل اشتعال
fuels	تقویت سوخت گیری کردن
reviving	وصول مطالبات سوخت شده