Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
Other Matches
tabard
نوار تزیینی ترمپت یا شیپور پرچم شیپور
bugle call
علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
trumpet
شیپور
cones
شیپور
cone
شیپور
clarion
شیپور
trombonists
شیپور زن
trumpeters
شیپور زن
trumpeter
شیپور زن
trumpeting
شیپور
trumpeted
شیپور
bugle
شیپور
trombonist
شیپور زن
bugles
شیپور
key bugle
شیپور
tooter
شیپور زن
cornu
شیپور
trom'ba
شیپور
to the color
شیپور احترام
trumpeted
شیپور زدن
turn out
شیپور بیداری
cornets
نوعی شیپور
tantara
صدای شیپور
tuba
شیپور بزرگ
tubas
شیپور بزرگ
to sound a parley
با زدن شیپور
trumpet
شیپور زدن
to blow atrumpet
نواختن شیپور
syrint
شیپور بیداری
the sound of a bugle
صدای شیپور
tantara
شیپور زدن
trumpeting
شیپور زدن
trump
صدای شیپور
trumps
صدای شیپور
air operated horn
شیپور بادی
first call
شیپور جمع
drill call
شیپور مشق
call to quarters
شیپور احضار
cornett
نوعی شیپور
chamade
شیپور امان
clarion
شیپور بلند
last port
شیپور خاموشی
last port
شیپور عزا
heave out
شیپور بیداری
service calls
شیپور خدمت
assembly
شیپور جمع
salpingitis
اماس شیپور
eustachian tube
شیپور استاش
curfew
شیپور خاموشی
curfews
شیپور خاموشی
taps
شیپور خاموشی
last post
شیپور خاموشی
clarion
شیپور جنگ
cornet
نوعی شیپور
turn in
شیپور خاموشی
clangs
صدای شیپور
clanging
صدای شیپور
reveille
شیپور بیدارباش
clanged
صدای شیپور
clang
صدای شیپور
French horn
نوعی شیپور
horn
شیپور پیاله
first post
شیپور خبر شبانه
campanula
[شبیه شیپور مینیاتوری]
trumpeted
شیپورچی شیپور زدن
first seargeant's call
شیپور سرگروهبان پیش
general muster
شیپور جمع عمومی
alarms
شیپور حاضرباش اشوب
alarum
اخطار شیپور حاضرباش
trumpet
شیپورچی شیپور زدن
starke
با شیپور علامت دادن
officers call
شیپور افسر پیش
sousaphone
شیپور زنگوله دار
trom'ba
شاخ شیپور زدن
to the color
شیپور احترام پرچم
alarmed
شیپور حاضرباش اشوب
alarmingly
شیپور حاضرباش اشوب
alarm
شیپور حاضرباش اشوب
blast
صدای شیپور بادزدگی
blasts
صدای شیپور بادزدگی
trumpeting
شیپورچی شیپور زدن
warison
پاداش شیپور حمله
service calls
شیپور جمع عمومی
call-ups
شیپور احضار بخاطر اوردن
drill call
شیپور شروع مشق صف جمع
saxtuba
شیپور برنجی دارای صدای بم
to sound a retreat
شیپور عقب نشینی زدن
call up
شیپور احضار بخاطر اوردن
assembly
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
call-up
شیپور احضار بخاطر اوردن
to sound the retire
شیپور عقب نشینی زدن
foghorns
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
trombone
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
sennet
شیپور علامت شروع نمایش یا ختم ان
foghorn
شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
alarmed
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarms
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarm
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmingly
اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
tooting
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
toot
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooted
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
toots
صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
whereby
که بوسیله ان
via
بوسیله
of
بوسیله
perprep
بوسیله
per
بوسیله
by
بوسیله
by dint of
بوسیله
at the hand of
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
with
بوسیله
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by the f.
بوسیله لمس
by depty
بوسیله نماینده
electrically
بوسیله برق
by wire
بوسیله تلگراف
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
hydromancy
تفال بوسیله اب
municipally
بوسیله شهرداری
per pais
بوسیله کشور
per pais
بوسیله مملکت
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
intuitively
بوسیله درک مستقیم
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
electromotive
متحرک بوسیله برق
churn
بوسیله اسباب گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
churns
بوسیله اسباب گردنده
aeromancy
تفال بوسیله هوا
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
in propria persona
بوسیله خود شخص
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
pours
تراوش بوسیله ریزش
postage
حمل بوسیله پست
windswept
بوسیله باد جاروشده
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
dragonnades
بوسیله سواره نظام
windblown
در حرکت بوسیله باد
electric chair
اعدام بوسیله برق
pouring
تراوش بوسیله ریزش
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
pour
تراوش بوسیله ریزش
seagirt
محصور بوسیله دریا
poured
تراوش بوسیله ریزش
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage
ترابری بوسیله لوله
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipeage
ترابری بوسیله لوله
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
retreats
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreated
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreat
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
container transport
حمل و نقل بوسیله کانتینر
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
waterborne
حمل شده بوسیله اب اب برد
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
wirephoto
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
by no one else
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
the block
مردن بوسیله گردن زنی
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
self administered
اداره شونده بوسیله خویشتن
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
phonendoscope
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com