Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
galicean
بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
Other Matches
frisian
اهل فریزلن ولایتی ازهلند زبان فریزلند
vernaculars
زبان بومی
native language
زبان بومی
vernacular
زبان بومی
Gaelic
زبان بومی اسکاتلندی
romaic
زبان بومی یونان امروز
to pick up a language.
<idiom>
زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن.
[از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
provincial
ولایتی محلی
provincial dialect
لهجه ولایتی
provincially
بشیوه ولایتی
laconian
ولایتی از یونان باستان
patavinity
لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
provinciality
لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
hispania
اسپانیا
Spain
کشور اسپانیا
Estilo Modernista
هنو نو اسپانیا
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
infante
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
alicatado
[کاشی کاری منقوش در اسپانیا و آمریکای لاتین]
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Desornamentado
[سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
Alcaraz
یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
patois
لهجه ولایتی وشهرستانی لهجه محلی
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
vernacular
بومی
natives
بومی
vernaculars
بومی
citizens
بومی
Aborigine
بومی
native
بومی
citizen
بومی
home born
بومی
domestic
بومی
autochthon
بومی
aboriginals
بومی
sympatry
هم بومی
indigenous
بومی
aboriginal
بومی
autochthonous
بومی
indigene
بومی
endemic
بومی
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
ashkenazim
عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
falangisme
نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
plants indigenous to that soil
بومی ان خاک
autecology
تک شناسی بومی
nativism
بومی پرستی
illyrian
بومی ایلیریا
home made
ساخت بومی
domestic
رام بومی
blackfellow
بومی استرالیا
naturalizes
بومی شدن
Aborigine
گیاه بومی
indigenous industries
صنایع بومی
naturalizing
بومی شدن
indigenousness
بومی بودن
naturalize
بومی شدن
naturalising
بومی شدن
naturalises
بومی شدن
landsman
بومی هم میهن
sabra
اسرائیلی بومی فلسطین
to water
[horses, cattle, etc.]
آب دادن
[به جانوران بومی]
come from
<idiom>
بومی جایی بودن
indigenously
بطور بومی یا ذاتی
secundine naturam
بومی وار خودبخود
endemic wildlife
حیات وحش بومی
flamenco
رقص تند کولیها اسپانیا رقص فلامنکو
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
ancillary
مستخدم بومی مربوط به کلفت
vernacularism
کلمه یا اصطلاح بومی ومحلی
green mountain boy
مرد بومی یا ساکن ورمونت
Coptic Church
کلیسای بومی مصر و اتیوپی
aardwolf
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
Alhambra
تزئینات الحمرا
[در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
Aborigines
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
walkabout
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabouts
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Analogical architecture
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
arrdwolf
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
endemic
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
Italian Villa style
[سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
tour de france
مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
language
زبان
glossa
زبان
grss language
زبان جی پی اس اس
language lab
زبان
c++
زبان ++C
apt language
زبان ای پی تی
abusers
بد زبان
languages
زبان ها
abuser
بد زبان
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
tongue
[language]
زبان
as one man
با یک زبان
language
زبان
tongue
زبان
tongueless
بی زبان
tongues
زبان
two tongued
زبان
languages
زبان
hound's tongue
سگ زبان
rpg language
زبان ار پی جی
apl language
زبان ای پی ال
tonguelike
زبان مانند
accadian
زبان اکد
high dutch
زبان المانی
hibernian
ایرلندی زبان
acrimoniousness
زخم زبان
jargon
زبان حرفهای
She has a vicious tongue .
بد زبان است
algebraic language
زبان جبری
Afghan
زبان افغانی
sweet spoken
شیرین زبان
Blokiracu te ako me ne ostavis na miru lazni profilu
زبان صربستانی
sign languages
زبان علامات
sign languages
زبان اشاره
sign language
زبان علامات
idioms
زبان ویژه
idiom
زبان ویژه
human language
زبان بشری
icelandic
زبان ایسلندی
Chinese
زبان چینی
standard language
زبان متعارف
jargon
زبان فنی
sign language
زبان اشاره
source language
زبان اصلی
tartar
زبان تاتاری
Latin
زبان لاتین
mother tongues
زبان مادری
silver tongued
چرب زبان
lamblkin
زبان بسته
simscript language
زبان سیمسکریپت
linguistics
زبان شناسی
linguistics
علم زبان
philology
علم زبان
mother tongue
زبان مادری
servian
زبان صربی
language processor
پردازشگر زبان
language processor
زبان پرداز
language master
زبان اموز
language master
اموزگار زبان
tongue-tied
زبان بسته
Hebrew
زبان عبری
philology
زبان شناسی
slavic
زبان اسلاوی
slip of the tongue
لغزش زبان
logic
زبان ریاضی
smooth tongued
چرب زبان
snobol language
زبان اسنوبول
sophist
زبان باز
source language
زبان منبع
tartars
زبان تاتاری
Dutch
زبان هلندی
intelligent language
زبان هوشمند
simula language
زبان سیمیولا
lingua franca
زبان میانجی
kiffa australis
زبان جنوبی
khowar
زبان خواری
keltŠetc
زبان سلت ها
Celtic
زبان سلتی
British
زبان انگلیسی
irish gaelic
زبان سلتی
algol
زبان الگول
baluchi
زبان بلوچی
equivocator
زبان باز
enquiry language
زبان پرس و جو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com