Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
The child
[kid,baby]
has taken after her mother.
بچه به مادرش رفته.
Other Matches
damped wave
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
She is shorter than her mother .
از مادرش کوتاه تر است
She sat beside ( next to ) her mother .
کنار مادرش نشست
The sun has set (hadd set).
آفتاب رفته است ( رفته بود )
He is his mothers pet ( darling) .
عزیز دور اونه مادرش است
to peter out
رفته رفته کوچک شدن
dwindle
رفته رفته کوچک شدن
dwindled
رفته رفته کوچک شدن
dwindles
رفته رفته کوچک شدن
dwindling
رفته رفته کوچک شدن
Oedipus
ادیپوس
[افسانه یونانی]
[پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
his parentage isunknown
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
by inches
رفته رفته
gradually
رفته رفته
dislocated
در رفته
frenetical
از جا در رفته
departed
رفته
by degrees
<adv.>
رفته رفته
in process of time
رفته رفته
thrawart
در رفته
short tempered
از جا در رفته
bit by bit
<adv.>
رفته رفته
gradually
<adv.>
رفته رفته
inchmeal
رفته رفته
all told
روی هم رفته
first and last
روی هم رفته
averagly
روی هم رفته
he knew that i had gone
او میدانست که من رفته ام
smudgier
رنگ و رو رفته
by and large
<idiom>
روی هم رفته
pulled
تحلیل رفته
sunken
فرو رفته
defunct
ازبین رفته
truncated soil
خاک رو رفته
unbridle
مهاردر رفته
on a par
روی هم رفته
it has escaped my remembrance
از خاطرم رفته
i have been to paris
پاریس رفته ام
weatherbeaten
رنگ و رو رفته
iam bored
حوصله ام سر رفته
smudgy
رنگ و رو رفته
day a day
روی هم رفته
in the a
روی هم رفته
in the lump
روی هم رفته
smudgiest
رنگ و رو رفته
deep-set
فرو رفته
madding
از کوره در رفته
all in all
روی هم رفته
extinct
ازبین رفته
averaged
روی هم رفته
averages
روی هم رفته
averaging
روی هم رفته
I'm glad he's gone.
خوشحالم که او رفته.
chafed
پوست رفته
overseen
غلط رفته
jitters
از کوره در رفته
average
روی هم رفته
applied
<adj.>
<past-p.>
بکار رفته
installed
<adj.>
<past-p.>
بکار رفته
neat
شسته و رفته
inserted
<adj.>
<past-p.>
بکار رفته
neater
شسته و رفته
deployed
<adj.>
<past-p.>
بکار رفته
neatest
شسته و رفته
altogether
روی هم رفته
appointed
<adj.>
<past-p.>
بکار رفته
away
غایب رفته
retreating forehead
پیشانی تو رفته
exhausted
تحلیل رفته
consumptive
تحلیل رفته
consumptives
تحلیل رفته
off shade
رنگ رفته
cavetto
[پخی تو رفته]
gone
<adj.>
از دست رفته
averaged
روی هم رفته
frenzied
ازجا در رفته
on average
[on av.]
روی هم رفته
frantic
ازکوره در رفته
emaciated
گوشت رفته
windswept
بر باد رفته
pallid
رنگ رفته
overall
رویهم رفته
overalls
رویهم رفته
red-hot
ازجادر رفته
sunken eyes
چشمان فرو رفته
saddle nose
بینی فرو رفته
we cannot undo the past
اب رفته بجوی برنمیگردد
go out the window
<idiom>
اثرش از بین رفته
what is done cannot be undone
اب رفته بجوی برنمیگردد
you are mistaken
خطا رفته اید
Have you been there recently (lately)
تازگیها آنجا رفته ای ؟
He is on leave of absence .
مرخصی رفته است
ha-ha
دیوار فرو رفته
Vanished(shattered, dashed) hopes.
امیدها ی بر باد رفته
As limp as a rag.
شل واز حال رفته
I feel pins and needles in my foot.
پایم خواب رفته
revendication
استردادزمین ازدست رفته
washed up
بکلی تحلیل رفته
lost chain
زنجیره از دست رفته
lorn
از دست رفته بربادرفته
advanced pawn
پیاده پیش رفته
lost
از دست رفته ضایع
tacky
رنگ ورو رفته
income forgone
درامداز دست رفته
immersed in debt
فرو رفته در فرض
pale
رنگ رفته بی نور
paler
رنگ رفته بی نور
palest
رنگ رفته بی نور
forged side
سطح فرو رفته
furibund
اشفته ازجادر رفته
he is off to the war
رفته است به جنگ
powers
توان از دست رفته
powering
توان از دست رفته
neater
شسته و رفته مرتب
neat
شسته و رفته مرتب
neatest
شسته و رفته مرتب
power
توان از دست رفته
powered
توان از دست رفته
retreating chin
چانه عقب رفته
he must have gone
باید رفته باشد
I have lost a lot of blood.
خون زیادی از من رفته است
lost
از دست رفته تلف شده
macaroni
ماکارونی جوان خارج رفته
sold
فروخته شده بفروش رفته
to count for lost
از دست رفته بحساب آوردن
to have arrived
[expected moment]
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
He wont be back for another six months.
رفته که تا 6 ماه دیگه بر گردد
I have something in my eye.
چیزی توی چشمم رفته.
opportunity cost
هزینه فرصت از دست رفته
up to the ears
غرق سرا پا فرو رفته
wear off
فرسوده و از بین رفته شدن
lost cause
جنبش یا آرمان از دست رفته
lost causes
جنبش یا آرمان از دست رفته
the cork went off with apop
چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
Time hangs heavily on my hands.
از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
ingesta
موادی که داخل بدن رفته
My brother has gone abroad.
برادرم رفته خارجه
[خارج از کشور]
To make amends to someone for an injury.
وقت از دست رفته جبران کردن
to join the majority
رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
shopworn
کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
intake
جای ابگیری نیروی بکار رفته
intakes
جای ابگیری نیروی بکار رفته
She wI'll be a loser if she refuses.
اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
sell out
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-outs
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
applied
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
sell-out
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .
نمی دانم کدام گوری رفته است
It is an absolute chaos.
همه رشته کارها از دست در رفته است
cost of sales
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
I areraged six hours a day.
روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم.
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
Vxtreme
قالب به کار رفته برای محل رشته ویدیویی در اینترنت
quasi
بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
mattoid
کسیکه مغز غیر عادی داردولی روی هم رفته خل است
dragged
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
gapeworm
یکجورکرم که درگلوی مرغ رفته راه نفس کشیدن انرامی بند د
Cinquecento
[واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
weathered rocks
خاره هایی که در تحت تاثیرهوا خردشده اند یا رنگ انها رفته است
poppyhead
تزئیناتی بشکل سرگل شقایق که درمعماری سبک گوتیک درکلیساها بکار رفته
Nothing can.compensate for the loss ones health.
هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
abio
کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
Creches
[جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
VT terminal emulation
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
diptych
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
yin yang
مرد و زن
[نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
leiwen
لی وان
[در اصطلاح به معنی رعد می باشد و نگاره آن در حواشی فرش های چین بکار می رفته است.]
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
parmakli
لوزی پنجه ای
[این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
adaptive channel allocation
روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
umbrella
طرح چتر
[یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
due
از دست رفته کهنه شده از نوبت خارج شده
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
push pop stack
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
struck
بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
metallic thread
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
lotus
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
pearl
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
double knotting
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
dye analysis
[آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
strikes
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
Temerchin motife
نگاره تمرچین
[این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
turret motife
طرح شیروان
[این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
Tianjan
شهر تیانجان
[شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
lappets
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Afshar design
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
kikalak design
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
brussels
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
landscape carpet
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
Mina-khani design
طرح میناخانی
[این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
khatayi
طرح یا گل های ختائی
[این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com