English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (1 milliseconds)
English Persian
spat بچه حلزون مرافعه
Other Matches
suit at law مرافعه
causes مرافعه
cause مرافعه
quarrel مرافعه
quarreled مرافعه
quarreling مرافعه
quarrelled مرافعه
quarrelling مرافعه
causing مرافعه
quarrels مرافعه
lawsuits مرافعه
lawsuit مرافعه
litigation مرافعه
contestation رقابت مرافعه
litigant مرافعه کننده
barretry مرافعه جویی
litigate مرافعه کردن
litigated مرافعه کردن
litigates مرافعه کردن
litigating مرافعه کردن
barrister at law وکیل مرافعه
cross اختلاف مرافعه
crosser اختلاف مرافعه
crosses اختلاف مرافعه
crossest اختلاف مرافعه
pendente lite در اثنای مرافعه
suited مرافعه خواستگاری
suit مرافعه خواستگاری
revivor تجدید مرافعه
suits مرافعه خواستگاری
cases دعوی مرافعه
case دعوی مرافعه
to carry costs هزینه مرافعه دادن
slugged حلزون
snails حلزون
slugs حلزون
labyrinth حلزون گوش
cochlea حلزون گوش
auditory labyrinth حلزون شنوایی
snaillike حلزون وار
scallops حلزون گرفتن
scallop حلزون گرفتن
snailery پرورشگاه حلزون
snail حلزون با پوسته
labyrinths حلزون گوش
holothurian حلزون دریایی
join issue with a person با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن
mollusk جانور نرم تن حلزون
labium لبه صدف حلزون
shellfish حلزون صدف دار
mollusc جانور نرم تن حلزون
cockleshell صدف حلزون دوکپهای
cockleshells صدف حلزون دوکپهای
slug حلزون بدون پوسته
molluscs جانور نرم تن حلزون
winkles جابجا کردن حلزون خوراکی
soft shell حلزون دارای صدف نرم
slugs مثل حلزون حرکت کردن
slugged مثل حلزون حرکت کردن
slug مثل حلزون حرکت کردن
helicoid بشکل پوسته حلزون مارپیچ
spat : حلزون خوراکی خیلی کوچک
winkle جابجا کردن حلزون خوراکی
hard clam حلزون دارای کفههای صدفی سخت
shelling صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
ray ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
shell صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shells صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
littleneck clam نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
clam حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com