Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
string handling
بکارگیری رشته
Other Matches
null
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready
رشته رشته باصدای باریک
usages
بکارگیری ها
using
بکارگیری
utilizations
بکارگیری ها
usage
بکارگیری
utilisations
بکارگیری ها
utilization
بکارگیری
employment
بکارگیری
exploitation
[utilization]
بکارگیری
utilisation
[British]
بکارگیری
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
fuku shiki kumite
بکارگیری کاتا در مبارزه
feed back
بکارگیری اطلاعات حاصله
materials utilisation control
کنترل بکارگیری مواد
aviationelectronic
بکارگیری الکترونیک در صنعت هوانوردی یا فضانوردی
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
fibrillation
رشته رشته سازی
fiberize
رشته رشته کردن
thread
رشته رشته شدن
threads
رشته رشته شدن
crossed controls
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
cadam
فرایند بکارگیری سیستمهای کامپیوتری به عنوان وسائلی در کاربردهای طراحی وساخت Computer anufacturing
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
cim
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
computer input microfilm
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
mumps
یک زبان برنامه نویسی که مخصوصا" برای بکارگیری رکوردهای پزشکی طراحی شده است System assachusetsulti-Programming
basic
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
marginal user cost
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
pc file iii
یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
sierra
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
antialiasing
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
bus network
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
ranges
رشته
ghaut
رشته
range
رشته
seriated
رشته رشته
sequence
رشته
reeve
رشته
sequences
رشته
thread
رشته
ranged
رشته
funicle
رشته
chain
رشته
filaments
رشته
artery
رشته
coneatenation
رشته
strand
رشته
strands
رشته
threads
رشته
chains
رشته
filaria
رشته
fiber
رشته
arteries
رشته
filament
رشته
catena
رشته
yarns
رشته
line
رشته
fields
رشته
branch
رشته
field
رشته
string
رشته
branches
رشته
fibres
رشته
series
رشته
fibre
رشته
lines
رشته
unifilar
یک رشته
trains
رشته
trained
رشته
yarn
رشته
suites
رشته
suite
رشته
fielded
رشته
train
رشته
tatter
رشته رشته
alphabetic string
رشته الفبائی
macaroni
رشته فرنگی
commentary
رشته یادداشت
barbicel
رشته باریک پر
craftsman trade
رشته فنی
copper strand
رشته مسی
symbolic string
رشته علائم
character string
رشته دخشهای
area
رشته
[دانشی]
branch
رشته
[دانشی]
sequence of events
رشته حوادث
field
رشته
[دانشی]
bit string
رشته بیتی
bit string
رشته ذرهای
bit stream
رشته ذره یی
character string
رشته کاراکتری
division
رشته
[دانشی]
string length
طول رشته
optical fiber
رشته اپتیکی
null string
رشته تهی
null string
رشته پوچ
noodle
رشته فرنگی
train of thought
رشته افکار
main sequence
رشته اصلی
lighting filament
رشته ملتهب
the province of science
رشته علمی
the province of science
رشته علوم
spinnerete
رشته ساز
spinneret
رشته ساز
solid wire
سیم تک رشته
string variable
متغیر رشته
strobilation
تشکیل رشته
stup string
رشته تنظیم
symbol stringe
رشته نمادی
search string
رشته جستجو
pasta
رشته فرنگی
incandescent filament
رشته ملتهب
string manipulation
دستکاری رشته
empty string
رشته خالی
filum
رشته لیفی
filament resistor
مقاومت رشته
hair worm
کرم رشته
guinea worm
کرم رشته
ghat
رشته سلسله
finite series
رشته کراندار
finespun
نازک رشته
filiform
رشته مانند
range
رشته کوه
sequences
رشته ترتیب
tracts
رد بپا رشته
branch
رشته ساقه
branch
شعبه رشته
fibres
رشته علفی
ridge
رشته تپه
fibre
رشته علفی
ridges
رشته تپه
tract
رد بپا رشته
sequence
رشته ترتیب
majoring
رشته اصلی
computing
رشته کامپیوتر
specialities
رشته اختصاصی
majored
رشته اصلی
branches
رشته ساقه
ranks
قطار رشته
ranked
قطار رشته
systems
رشته دستگاه
ranges
رشته کوه
vermicelli
رشته فرنگی
systems
سلسله رشته
system
رشته دستگاه
system
سلسله رشته
discipline
رشته علمی
disciplines
رشته علمی
specialty
رشته اختصاصی
disciplining
رشته علمی
heater
رشته گرمساز
heaters
رشته گرمساز
ranged
رشته کوه
rank
قطار رشته
speciality
رشته اختصاصی
major
رشته اصلی
commentaries
رشته یادداشت
trains
رشته سلسله
yarn
رشته طناب
lines
رشته بند
line
رشته بند
string
رشته کردن
string
رشته خالی
trains
یک رشته موج
branches
شعبه رشته
trained
یک رشته موج
trained
رشته سلسله
quartermaster
سر رشته دار
train
یک رشته موج
train
رشته سلسله
quartermasters
سر رشته دار
hot-wiring
رشته حرارتی
hot-wire
رشته حرارتی
nerves
رشته عصبی
spaghetti
رشته فرنگی
hot wire
رشته حرارتی
nerve
رشته عصبی
hot-wired
رشته حرارتی
hot-wires
رشته حرارتی
yarns
رشته طناب
mycelium
رشته رشدکننده قارچ
campaign
یک رشته عملیات جنگی
laid up in bed
پیشه ویژه رشته
main sequence stars
ستارگان رشته اصلی
campaigned
یک رشته عملیات جنگی
ligation
رشته یاوسیله بستن
to go in for
رشته یاپیشه خودقراردادن
ligature
شریان بندی رشته
campaigns
یک رشته عملیات جنگی
suites
رشته مسلسل اپارتمان
What is your branch of study?
رشته تحصیلیتان چیست ؟
ribbon vermicelli
رشته فرنگی باریک
suite
رشته مسلسل اپارتمان
continuum
رشته مسلسل تسلسل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com