Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (2 milliseconds)
English
Persian
echo check
بکمک طنین
Other Matches
din
طنین بلند طنین افکندن
ting
طنین طنین انداختن
computer assisted
بکمک کامپیوتر
computer aided
بکمک کامپیوتر
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
shining
مسابقه بکمک نورافکن
to come to any ones help
بکمک کسی امدن
parasailing
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
snorkeling
غواصی بکمک لوله و ماسک
photosynthesis
ترکیب مواد بکمک نور
skate sailer
اسکیت باز روی یخ بکمک باد
muscle up
بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
photosynthesis
ایجاد وتشکیل موادالی در گیاهان بکمک روشنایی
freestyle
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
parakiting
بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
adagio
رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
toe walley
پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
nibbler
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
jacklight
ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
reverberation
طنین
reverberations
طنین
tingle
طنین
timbre
طنین
tingling
طنین
tingles
طنین
tingled
طنین
noises
طنین
noise
طنین
soundest
طنین
sounded
طنین
echo
طنین
sound
طنین
echoed
طنین
sounds
طنین
echoes
طنین
echoing
طنین
sonance
طنین
ringer
طنین انداز
jingling
طنین زنگ
jingles
طنین زنگ
reverberated
طنین انداختن
jingled
طنین زنگ
ringers
طنین انداز
sonorous
طنین انداز
to smell a rat
طنین شدن
reverberative
طنین انداز
sonant
طنین دار
thirl
لرزش طنین
echo suppressor
طنین زدا
tinkly
طنین دار
tintinnabulary
دارای طنین
bong
طنین صدا
tintinnabulation
طنین زنگ
tintinnabulation
طنین ناقوس
jingle
طنین زنگ
peals
طنین متناوب
echoing
طنین صدا
resonances
ایجاد طنین
reverberating
طنین انداختن
reverberates
طنین انداختن
reverberate
طنین انداختن
resonating
طنین انداختن
resonates
طنین انداختن
resonated
طنین انداختن
resonate
طنین انداختن
echoes
طنین صدا
resonant
طنین دار
pealing
طنین متناوب
resonance
ایجاد طنین
pealed
طنین متناوب
peal
طنین متناوب
echo
طنین صدا
echoed
طنین صدا
tinkling
دارای طنین کردن
resonantly
بطور طنین انداز
resonance
پیچش صدا طنین
tinkled
دارای طنین کردن
tinkle
دارای طنین کردن
resonances
پیچش صدا طنین
tinkles
دارای طنین کردن
ring
طنین انداختن صدای زنگ
ring
صدای زنگ تلفن طنین
toll
صدای طنین زنگ یاناقوس
tolling
صدای طنین زنگ یاناقوس
tolls
صدای طنین زنگ یاناقوس
jars
دعوا و نزاع طنین انداختن
jar
دعوا و نزاع طنین انداختن
dingdong
طنین صدای ساعت شماطه
jarred
دعوا و نزاع طنین انداختن
echo depth sounder
دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
tong
طنین اندازشدن انبر قند گیر
timber
طنین دار شبیه صدای زنگ
voiceful
صدا پیچ شونده طنین انداز
toll
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolling
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
clangor
جرنگ جرنگ طنین ناقوس ها
clangour
جرنگ جرنگ طنین ناقوس ها
jingle
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingled
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingles
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
jingling
جرنگ جرنگ کردن طنین زنگ ایجاد کردن جرنگیدن
tinkle
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com