Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
copyright
بیان حق کپی یک کار نوشته شده با چاپ یک حق کپی و نشر آن
copyrights
بیان حق کپی یک کار نوشته شده با چاپ یک حق کپی و نشر آن
Search result with all words
fix
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
Other Matches
to speak
[things indicating something]
بیان کردن
[رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
warn
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
rhetoric
علم معانی بیان معانی بیان
manuscript
نوشته
inscription
نوشته
text
نوشته
manuscripts
نوشته
opuses
نوشته
inscriptions
نوشته
opus
نوشته
paper work
نوشته
letters
نوشته
letter
نوشته
papeteries
نوشته
writ
نوشته
epigraph
نوشته
scrip
نوشته
depositions
نوشته
deposition
نوشته
writs
نوشته
record
نوشته
texts
نوشته
written
نوشته شده
hierogram
نوشته قدس
petrograph
سنگ نوشته
cryptogram
نوشته رمزی
it is written that
نوشته اندکه
cryptograph
نوشته رمزی
callout
نوشته راهنما
pseudograph
نوشته جعلی
hand writing
دست نوشته
manuscript
دست نوشته
chirograph
دست نوشته
ancient manuscript
نوشته قدیمی
handwriting
دست نوشته
writing
نوشته نوشتجات
writings
نوشته نوشتجات
petroglyph
سنگ نوشته
cryptanalysis
کشف نوشته رمزی
packaged software
بسته پیش نوشته
overwrite
نوشته داده در محلی
letter press
نوشته وابسته به عکسها
opusculum
اثریا نوشته بی اهمیت
numeral
عدد نوشته شده و..
it is written that
نوشته شده است که
pornography
نوشته شهوت انگیز
erotica
نوشته ها واصطلاحات عاشقانه
numerals
عدد نوشته شده و..
inscription
نقش نوشته خطی
inscriptions
نقش نوشته خطی
scroll
نوشته یافهرست طولانی
scrolls
نوشته یافهرست طولانی
imperscriptible
فاقد اجازه نوشته
graphically
بطور نوشته یا منقوش
poison pen
نوشته غرض الود
triglot
به سه زبان نوشته شده
application
معمولا به صورت نوشته
repetitive letter
نوشته شده است
cartouche
لوح نوشته مزین
applications
معمولا به صورت نوشته
pornograph
نوشته ها و عکسهای رکیک
psychogram
پیام نوشته روح
numbers
عدد نوشته شده
number
عدد نوشته شده
accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری
jotting
چیزیکه با عجله نوشته شده
writings
چیزی که نوشته شده است
writing
چیزی که نوشته شده است
ad-lib
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbed
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbing
بدون نوشته صحبت کردن
fill out
<idiom>
نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند
ad-libs
بدون نوشته صحبت کردن
graffiti
نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند
bilingual
بدو زبان نوشته شده
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
cryptanalyze
نوشته رمزی را کشف کردن
legend
نوشته روی سکه ومدال
legends
نوشته روی سکه ومدال
epitaphs
نوشته روی سنگ قبر
epitaph
نوشته روی سنگ قبر
purple patch
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple passage
نوشته اراسته به صنایع بدیعی
blasphemous
نوشته وگفته کفر امیز
numeral
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
slashed zero
علامت نوشته یا چاپ شده
hic jacet
نوشته روی سنگ قبر
autographic
نوشته شده با دست خودمصنف
numerals
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
superscription
عنوان نوشته روی چیزی
ballots
رای مخفی مجموع اراء نوشته
termination notice
فسخ نوشته شده
[قرارداد کاری]
balloted
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
subscript
چیزی که در پایین نامه نوشته شود
equations
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل
equation
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل
It is written for our benefit
نوشته کردن برای ما فایده دارد
NCR paper
نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود
to read between the lines
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
software package
بسته پیش نوشته نرم افزاری
compilations
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
compilation
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
integrated accounting package
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
postfix
کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری
italic
حرف به صورت itoloc نوشته شده
machine address
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
modular accounting package
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
absolute address
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
nominal value
قیمت واقعی سهم که روی ان نوشته شده
apply
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
backhanded
با پشت دست نوشته شده چپ طعنه امیز
pitch
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
applying
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
please reply
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
unless otherwise prescibed
[by the doctor]
مگر اینکه
[پزشک]
نسخه دیگری نوشته
pitches
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
machine
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
Take a fresh sheet of paper.
یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
The letter is addressed to you .
نامه بعنوان شما نوشته شده است
hair stroke
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
grapho
پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن
machined
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
the paper is written all over
همه جای کاغذ نوشته شده است که
machines
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
applies
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
parody
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
parodies
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
graffito
حروف یا تصاویری که بردیوار نوشته شده باشد
repondez s'il vous plait
[RSVP]
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
bibliotics
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
user
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
parodist
کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
rubric
عنوانی که باحروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد
users
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
direct
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
sic
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
rational number
عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
hudibrastic
نوشته شده بصورت دوبیتی هشت هجایی ومضحک
rubrics
عنوانی که باحروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد
notations
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
directed
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
directs
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
notation
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
home grown software
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
head word
کلمه یاجملهای که در سراغاز فصل یا بخش کتاب نوشته میشود
sickest
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
direct objects
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
object
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objected
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objecting
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
indirect objects
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
Lower third
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron
[American E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
sibilline books
کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
round robin (letter)
<idiom>
نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
teleprompter
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
objects
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
pseudepigrapha
نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
aston
[British E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
demount
کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
Queen's English
[King's English]
<idiom>
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
annotations
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
annotation
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
wire
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
apocrypha
کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
nuncupative will
وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
languages
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
wires
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
language
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
cells
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
face value
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
insertion point
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
recitation
بیان
recitations
بیان
explication
بیان
quotations
بیان
say so
حق بیان
say-so
بیان
say-so
حق بیان
say so
بیان
verbiage
[American English]
بیان
diction
بیان
interpretations
بیان
explanation
بیان
explanations
بیان
expressions
بیان
pronunciations
بیان
pronunciation
بیان
interpretation
بیان
wording
بیان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com