English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
sputtering بیرون اندازی
ejection بیرون اندازی
Search result with all words
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
Other Matches
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
expectoration تف اندازی
diving اب اندازی
fillings اب اندازی
filling اب اندازی
wrist wrestling مچ اندازی
arm wrestling مچ اندازی
exspuition تف اندازی
cannonade توپ اندازی
trapping در تله اندازی
dockage حق بار اندازی
basket dam بندسله اندازی
contortions ازشکل اندازی
trapping بدام اندازی
abortion بچه اندازی
bootstrap خودراه اندازی
abortions بچه اندازی
cannonry توپ اندازی
actuation بکار اندازی
chrematistics علم پس اندازی
gunshot تیر اندازی
firing توپ اندازی
encroachments دست اندازی
encroachment دست اندازی
gunshots تیر اندازی
contortion ازشکل اندازی
boot راه اندازی
triggering راه اندازی
snash دست اندازی
ecdysis پوست اندازی
sortition قرعه اندازی
sortition پشک اندازی
extrajection برون اندازی
moulting شاخ اندازی
glaziery جام اندازی
inbreak دست اندازی
triggers راه اندازی
gunfire تیر اندازی
shading سایه اندازی
starting راه اندازی
trigger راه اندازی
trap در تله اندازی
triggered راه اندازی
start up راه اندازی
molt پوست اندازی
leg pull دست اندازی
lead work جام اندازی
lead work شیشه اندازی
supersedure تعویق اندازی
launghing براه اندازی
postponement تاخیر اندازی
postponements تاخیر اندازی
moulting پوست اندازی
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
encroaches دست اندازی کردن
drivers برنامه راه اندازی
boot record رکورد راه اندازی
reboot راه اندازی مجدد
encroached دست اندازی کردن
encroach دست اندازی کردن
releasing mechanism مکانیسم راه اندازی
cold boot راه اندازی سرد
operating handle دستگیره راه اندازی
upcast بالا اندازی تاه کش
to set intrigues on foot پشت سر هم اندازی کردن
gabion سله اندازی گابیون
ectuating switch سوئیچ راه اندازی
igniter switch کلید راه اندازی
impinge دست اندازی کردن
to load off بار اندازی کردن
to lay a wager دست اندازی کردن
boot خود راه اندازی
encroach دست اندازی کردن
attemptable قابل دست اندازی
starting current جریان راه اندازی
starting torque کشتاور راه اندازی
casting روش قلاب اندازی
starting procese فرایند راه اندازی
shadow ball تمرین گوی اندازی
soft start راه اندازی نرم
tournament casting مسابقه قلاب اندازی
skish مسابقه قلاب اندازی
starting time زمان راه اندازی
starting position وضعیت راه اندازی
starting power قدرت راه اندازی
self assertion خودرا جلو اندازی
starting power توانایی راه اندازی
start button تکمه راه اندازی
reset راه اندازی مجدد
cockfight جنگ اندازی خروس ها
resets راه اندازی مجدد
driver برنامه راه اندازی
cockfights جنگ اندازی خروس ها
starting lever اهرم راه اندازی
drainage خشک اندازی فاضلاب
starting motor موتور راه اندازی
start up disk دیسک راه اندازی
drayage هزینه بارگیری وبار اندازی
offhand position حالت ایستاده در تیر اندازی
cranking capacity of battery فرفیت راه اندازی باتری
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
glazing شیشه بری جام اندازی
starting winding سیم پیچی راه اندازی
cold starting راه اندازی در حالت سرد
innate releasing mechanism مکانیسم راه اندازی فطری
sagittary سهمی وابسته به تیر اندازی
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
system reset راه اندازی مجدد سیستم
to bring a bout by intrigue بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
instant start lamp لامپ با راه اندازی در حالت سرد
grid current starting point نقطه راه اندازی جریان شبکه
outfoxes در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfox در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxing در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
hardware reset باز راه اندازی سخت افزاری
centrifugal starting switch سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
pie alley مسیر اسان برای گوی اندازی
skipped ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
servomechanism مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
dartboards صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
surfcasting rod چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
dartboard صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skips ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skip ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
gun-loop [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
poker work نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
pyrography نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
sysop فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
air man کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
practice plug وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
resets سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
reset سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
warm boot فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
seam bowler توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seamer توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
To quibble and equivocate. پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
swing bowler توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
boot اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
icos System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
machine کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
spin bowler توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
startup disk فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
out of بیرون از
abroad بیرون
out-of- بیرون از
extra terrestrial بیرون از
without بیرون
forth of بیرون از
from the outside از بیرون
efferent بیرون بر
out <adv.> به بیرون
bakkat به بیرون
outed بیرون از
from out of town از بیرون [از]
outdoor بیرون
away بیرون
out door بیرون
away بیرون از
off the track بیرون
outsides بیرون
outside بیرون
from outside از بیرون [از]
out بیرون از
out <adv.> بیرون
externals بیرون
outward bound بیرون رو
out- بیرون از
outside appearance بیرون
outside [of] <adv.> بیرون [از]
out [of] <adv.> بیرون [از]
outwith [Scotish E] <adv.> بیرون [از]
forth بیرون از
without بیرون از
external بیرون
saleintiant بیرون امده
saleintiant بیرون زده
vent بیرون ریختن
saleint بیرون زده
vent بیرون دادن
clamps بیرون کشیدن
vented بیرون ریختن
clamping بیرون کشیدن
clamped بیرون کشیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com