Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
ejection
بیرون رانی
Other Matches
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
dump
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
rani
رانی
ranee
رانی
crural
رانی
femoral
رانی
d. of a speech
سخن رانی
repression
واپس رانی
inguinal
کشاله رانی
canoes
قایق رانی
canoe
قایق رانی
oratorship
سخن رانی
oarsmanship
کرجی رانی
salaciousness
شهوت رانی
salacity
شهوت رانی
wheelchairs
ویلچر رانی
wheelchair
ویلچر رانی
voluptuousness
شهوت رانی
yachting
قایق رانی
voluptuously
باشهوت رانی
motoring
اتومبیل رانی
extrusion
روزن رانی
salaciously
از روی شهوت رانی
shippable
قابل کشتی رانی
shipping company
شرکت کشتی رانی
to gratify ones passions
شهوت رانی کردن
pultrusion process
فرایند کشش رانی
pawn roller
پیاده رانی شطرنج
magnetic potential
نیروی مغناطیس رانی
innavigable
غیرقابل کشتی رانی
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
sailing orders
دستور کشتی رانی
lectureships
سمت سخن رانی
libidinously
از روی شهوت رانی
extrudate
محصول روزن رانی
nautically
از لحاظ کشتی رانی
sprinting
مسابقه اتومبیل رانی
to go on the stump
سخن رانی کردن
loxodromics
کشتی رانی در خط مایل
lectureship
سمت سخن رانی
seaworthy
قابل کشتی رانی
boats
قایق رانی کردن
drive way
مسیر اتومبیل رانی
harness racing
ارابه رانی تک اسبه
funeral oration
سخن رانی برسرجنازه
regatta
مسابقه کرجی رانی
boat
قایق رانی کردن
regattas
مسابقه کرجی رانی
pawn push
پیاده رانی شطرنج
ox goad
نیزه گاو رانی
to give a lecture
سخن رانی کردن
aerostation
کشتی رانی هوایی
auto drome
پیست اتومبیل رانی
ease all
درکرجی رانی ایست
auto racing
مسابقه اتومبیل رانی
harness race
مسابقه ارابه رانی
platforms
سخن رانی کردن
cabotage
کشتی رانی ساحلی
platform
سخن رانی کردن
moto
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
oceanshipping
روشهای کشتی رانی دراقیانوس
lift
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
ride
[American E]
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
effective electromotive force
نیروی برق رانی موثر
Carpool
هم سفری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
active emf
نیروی برق رانی موثر
motor vehicle passenger
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
harness horse
اسب مخصوص ارابه رانی
coasting
کشتی رانی در طول ساحل
contact electromotive force
نیروی برق رانی مجاورتی
motor vehicle passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
drag racing
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
loxodromic
وابسته به کشتی رانی در خط مایل
red flag
پرچم قرمز اتومبیل رانی
trialling
مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
row a race
مسابقه کرجی رانی دادن
matinTes
مسابقه ارابه رانی در روز
matinees
مسابقه ارابه رانی در روز
matinee
مسابقه ارابه رانی در روز
off one's hands
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
eloge
سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
kite track
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
circumnavigate
دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
starting motor
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
under
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under-
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
starter
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
portolano
راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
to row a race
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
starter motor
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
sapphic vice
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
to pander any one's lust
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
icekhana
اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
circumnavigation
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
circumavigator
کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
off road racing
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
speedway
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
tirm oval
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lap money
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
hobbling
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
off roader
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
hobbled
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
lines
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
moto cross
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
pits
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
forth of
بیرون از
from the outside
از بیرون
outsides
بیرون
out
<adv.>
به بیرون
outside
بیرون
outwith
[Scotish E]
<adv.>
بیرون
[از]
abroad
بیرون
out-of-
بیرون از
extra terrestrial
بیرون از
out of
بیرون از
efferent
بیرون بر
forth
بیرون از
away
بیرون از
without
بیرون از
out
بیرون از
out-
بیرون از
outed
بیرون از
outside appearance
بیرون
externals
بیرون
off the track
بیرون
from outside
از بیرون
[از]
without
بیرون
out
<adv.>
بیرون
from out of town
از بیرون
[از]
outward bound
بیرون رو
external
بیرون
away
بیرون
out door
بیرون
out
[of]
<adv.>
بیرون
[از]
outside
[of]
<adv.>
بیرون
[از]
bakkat
به بیرون
outdoor
بیرون
clamp
بیرون کشیدن
outgoing
بیرون رونده
ejector
بیرون کننده
clamping
بیرون کشیدن
vents
بیرون ریختن
ejection
بیرون اندازی
efferent
رگ بیرون بر وابران
vents
بیرون دادن
effuse
بیرون ریختن از
ejaculatory
بیرون اندازنده
egestion
بیرون ریزی
clamps
بیرون کشیدن
draw out
بیرون کشیدن از
beyond one's vision
بیرون ازحدبینایی
bear out
بیرون دادن
beyond d.
بیرون از حدوصف
outflows
بیرون ریزی
jettison
بیرون افکندن
jettisons
بیرون افکندن
jettisoning
بیرون افکندن
jettisoned
بیرون افکندن
deferent
بیرون برنده
to go out
به بیرون رفتن
astir
بیرون از بستر
plug
بیرون زدن
plugging
بیرون زدن
plugs
بیرون زدن
outflow
بیرون ریزی
clamped
بیرون کشیدن
draw
بیرون کشیدن
draws
بیرون کشیدن
bring off
بیرون بردن
ejector
بیرون انداز
outpour
بیرون ریختن
push off
بیرون رفتن
to puff out
پف پف بیرون امدن
to pay off
بیرون دادن
to pay away
بیرون دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com