English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
tetter بیماریهای تاول دار پوست مثل زرد زخم
Other Matches
social disease بیماریهای مقاربتی بیماریهای شایع در اجتماع
scald تاول زده کردن تاول
scalded تاول زده کردن تاول
scalding تاول زده کردن تاول
scalds تاول زده کردن تاول
dermatosis بیماریهای پوستی
venereal diseases بیماریهای امیزشی
osteopath متخصص بیماریهای استخوان
osteopaths متخصص بیماریهای استخوان
venereology پزشکی بیماریهای امیزشی
pediatrician ویژه گر بیماریهای کودکان
gynecologist متخصص بیماریهای زنان
general practitioner پزشک بیماریهای عمومی
virosis ابتلا به بیماریهای ویروسی
gastroenterologist متخصص بیماریهای معده وروده
urologist ویژه گر بیماریهای دستگاه ادرار
venereologist ویژه گر بیماریهای امیزشی یامقاربتی
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
otolaryngology رشته بیماریهای گوش و گلو و بینی
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
big heads انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
big head انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
vesicant تاول زا
welt تاول
blistered تاول
vesicatory تاول زا
scorch تاول
gall تاول
blisters تاول
phlyctena تاول
galls تاول
vesication تاول
blister تاول
bleb تاول
welts تاول
scorches تاول
blistery پر از تاول
endodontics شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontia شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
scorch تاول زدن
phlyctenule تاول کوچک
blister تاول زدن
vesicate تاول زدن
vesicant agent گاز تاول زا
epispastic تاول اور
scorches تاول زدن
gall زخم تاول
galls زخم تاول
blistered تاول زدن
blisters تاول زدن
blister agent گاز تاول زا
blistery تاول زده
blister agent عامل تاول زا
blain تاول زدن
cold sores تاول تبخالی
cold sore تاول تبخالی
eliza برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
swelled تاول باد کردن
swell تاول باد کردن
swells تاول باد کردن
vesiculation تشکیل کیسه یا تاول
blain زخم اماسدار تاول
vesicant agent عامل شیمیایی تاول زا
vesicate تاول دار کردن
pemphigus تاول کوفتی کودکان
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
epispastic مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
vesiculate مربوط به حفره تاول دار
vesicular مربوط به حفره تاول دار
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
danc solution نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
tegumnentum پوست طبیعی پوست
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
quarantining در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
break out تاول زدن جوش زدن
glume پوست
neurilemma or lema پوست پی
peels پوست
hide پوست
dermatalgia پوست
shell پوست
peeling پوست
hides پوست
skinning پوست
rinds پوست
rind پوست
peel پوست
parer پوست کن
skins پوست
shelling پوست
integument پوست
flayer پوست کن
crustal پوست
husk پوست
husks پوست
cuticle پوست
shale پوست
goat پوست بز
goats پوست بز
shells پوست
skin پوست
dermis پوست
skinned پوست
peltry پوست
cortices پوست
cortex پوست
goatskins پوست بز
encrustation پوست
swanskin پوست قو
barking پوست
skinless بی پوست
stripper پوست کن
strippers پوست کن
skinner پوست کن
goatskin پوست بز
tunc پوست
scalp پوست سر
bark پوست
tegmentum پوست
hull پوست
hulls پوست
tegmen پوست
barks پوست
encrustations پوست
barked پوست
cutis پوست زیرین
cuticular وابسته به پوست
sheep skin پوست گوسفند
derm زیر پوست
decorticate پوست کندن از
debark پوست کندن از
cuticular پوست مانند
dermatopathy ناخوشی پوست
dermoidal شبیه پوست
dermoid پوست مانند
dermoid شبیه پوست
dermatozoa انگلهای پوست
dermatosis اماس پوست
dermatology پوست شناسی
parchmenty پوست مانند
dermatoid پوست مانند
dermatography شرح پوست
dermatographia پوست نگاری
dermoidal پوست مانند
chafing پوست رفتگی
chap شکاف [در پوست]
chap ترک [در پوست]
taxidermy پوست ارایی
chafes پوست رفتگی
chafe پوست رفتگی
onion skin پوست پیاز
skins پوست پوستی
to strip something off کندن [پوست]
chap خشگی پوست
picked پوست کنده
aboveboard پوست کنده
ross پوست درخت
corticate پوست دار
broadtail پوست بره
calf skin پوست گوساله
albinism سفیدی پوست
alphosis بیرنگی پوست
apple peel پوست سیب
barky پوست دار
corticated پوست دار
bast پوست درخت
blach hulled سیاه پوست
calfskin پوست گوساله
pelted پوست کندن
percutaneous از راه پوست
skiver پوست تراش
skinner پوست فروش
melanotic سیاه پوست
mesoderm میان پوست
skin effect اثر پوست
moleskin پوست کورموش
skin and bone پوست واستخوان
molt پوست اندازی
slipe پوست کندن از
melanic سیاه پوست
husked پوست کنده
hypodermis پوست زیرین
impassiveness پوست کلفتی
in plain english پوست کنده
kid skin پوست بزغاله
kipskin دسته پوست
malacodermous نرم پوست
malicorium پوست انار
shuck پوست نخودوغیره
peltmonger پوست فروش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com