Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 75 (6 milliseconds)
English	Persian
tame	بیمزه خودمانی
tamed	بیمزه خودمانی
tamer	بیمزه خودمانی
tames	بیمزه خودمانی
tamest	بیمزه خودمانی
taming	بیمزه خودمانی
Other Matches
namby-pamby	بی مغز سخن بی مغز و بی بیمزه نوشتههای قشنگ و بیمزه
namby pamby	بی مغز سخن بی مغز و بی بیمزه نوشتههای قشنگ و بیمزه
tasteless	بیمزه
sapless	بیمزه
truistic	بیمزه
vapid	بیمزه
colorless	بیمزه
colourless	بیمزه
namby pamby	بیمزه
flavourless	بیمزه
flaggy	بیمزه
namby-pamby	بیمزه
platitudinous	بیمزه
platitudinarian	ادم بیمزه
platitudinize	بیمزه بودن
wintery	سرد بیمزه
arid	خالی بیمزه
wintry	سرد بیمزه
falt	بیمزه شدن باطلاق
stupidly	بطور مزخرف یا بیمزه
homely [British E] <adj.>	بیمزه [واژه تحقیری]
homey	خودمانی
intimates	خودمانی
throwaway	خودمانی
intimated	خودمانی
familiar	خودمانی
pally	خودمانی
unihibit	خودمانی
intimate	خودمانی
hail fellow	خودمانی
intimating	خودمانی
nicknack	نام خودمانی
klatsch	اجتماع خودمانی
nattered	حرف خودمانی
natters	حرف خودمانی
sportswear	لباس خودمانی
pillow talk	صحبت خودمانی
natter	حرف خودمانی
nattering	حرف خودمانی
klatch	اجتماع خودمانی
hypocoristic	تصغیری و خودمانی
familiarize	خودمانی کردن
familiarizing	خودمانی کردن
familiarizes	خودمانی کردن
familiarized	خودمانی کردن
homely	خودمانی وصمیمانه
familiarising	خودمانی کردن
familiarises	خودمانی کردن
familiarised	خودمانی کردن
hobnobbed	دوستانه خودمانی
hobnobbing	دوستانه خودمانی
hobnobs	دوستانه خودمانی
hobnob	دوستانه خودمانی
insiders	خودی خودمانی
insider	خودی خودمانی
coze	صحبت خودمانی
nicknaming	نام خودمانی
folksy	دوستانه خودمانی
familial	خویشاوندی خودمانی
nicknames	نام خودمانی
nicknamed	نام خودمانی
nickname	نام خودمانی
His manners are free and easy.	خیلی خودمانی است
unihibited	بی قید وبند خودمانی
dishabille	حالت خودمانی و بی رودربایستی
hypocorism	لقب خودمانی وبشروخی
hypocorism	اصطلاح یا کلمه خودمانی وتصغیری
flatten	مسطح کردن بیمزه کردن
flattens	مسطح کردن بیمزه کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com