Dictiornary-Farsi | بیمه گذار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
insured	بیمه گذار
insurant	بیمه گذار


Other Matches

valued policy	بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
excess loss cover	بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause	مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
exclusion clause	مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
accomodation line	قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy	بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
reassurances	بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policy	بیمه نامه ورقه بیمه
reassurance	بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policies	بیمه نامه ورقه بیمه
c & f	قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
transition	گذار
transitions	گذار
over-	گذار
over	گذار
outdoor recreation	گشت و گذار
transit time	زمان گذار
legislator	قانون گذار
legislators	قانون گذار
bypass	کنار گذار
pracitcable	گذار کردنی
bypassed	کنار گذار
transition period	دوره گذار
bypasses	کنار گذار
bypassing	کنار گذار
nomographer	قانون گذار
mortgagor	رهن گذار
tracklayer	ریل گذار
pawnor	رهن گذار
tracked layer	ریل گذار
pricer	قیمت گذار
prizer	قیمت گذار
heretics	بدعت گذار
heretic	بدعت گذار
spotter	خال گذار
shelver	در قفسه گذار
shelver	در تاقچه گذار
space bar	فاصله گذار
tapper	توپی گذار
pledgor	وثیقه گذار
pledgor	رهن گذار
oviparous	تخم گذار
legislative	قانون گذار
grounder	پایه گذار
grounder	کار گذار
graduator	درجه گذار
grader	نمره گذار
crossing site	محل گذار
deepositor	ودیعه گذار
demographic transition	گذار جمعیت
depositor	امانت گذار
encoder	رمز گذار
differentiator	فرق گذار
discriminator	فرق گذار
dotter	نقطه گذار
instaurator	بنیاد گذار
coder	رمز گذار
bailor	امانت گذار
salver	مرهم گذار
salvers	مرهم گذار
mark sense	نشان گذار
accomodating	منت گذار
lowpass	پایین گذار
assessor	خراج گذار
lienee	وثیقه گذار
legislatrix	قانون گذار زن
legislatress	قانون گذار زن
legiskative	قانون گذار
legator	میراث گذار
bailer	امانت گذار
punctuator	نقطه گذار
transition state	حالت گذار
swindlers	کلاه گذار
investors	سرمایه گذار
investor	سرمایه گذار
zoogenic	بچه گذار
innovator	بدعت گذار
innovators	بدعت گذار
impressionistic	برداشت گذار
trend-setter	بدعت گذار
trend-setters	بدعت گذار
marker pen	علامت گذار
swindler	کلاه گذار
founders	بنیان گذار
foundering	بنیان گذار
foundered	بنیان گذار
founder	بنیان گذار
blazers	علامت گذار
blazer	علامت گذار
auctioneer	حراج گذار
auctioneers	حراج گذار
contributory	خراج گذار
valuer	قیمت گذار
marker	نشان گذار
racer	مسابقه گذار
valuers	قیمت گذار
handlers	دسته گذار
handler	دسته گذار
racers	مسابقه گذار
markers	نشان گذار
dot generator	مولد خال گذار
free capital	سرمایه گذار پولی
dan layers	شناوه بویه گذار
dan runner	کشتی بویه گذار
depositor	ودیعه گذار مودع
minelayer	کشتی مین گذار
position control	پیچ مرکز گذار
uniparous	هر باریک تخم گذار
net laying ship	کشتی تور گذار
spacebar	کلید فاصله گذار
truster	ودیعه گذار اعتباردهنده
mine layer	کشتی مین گذار
subcaliber	تفنگ اثر گذار
buoy tender	ناو بویه گذار
burst gate	لامپ پیام گذار
testator	شاهد میراث گذار
buoy tender	کشتی بویه گذار
minelayer	ناو مین گذار
miscreant	بدعت گذار خبیث
money lender	پول به بهره گذار
parentheses free nataton	نشان گذار بدون پرانتز
You are not pulling my leg , are you ?	نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
truster	باور کننده امانت گذار
pathfinder	هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinders	هواپیمای علامت گذار مسیر
spademan	نفر خرج گذار توپ
to mince matters	از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmother	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers	نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder	تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
encipher	تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
nomothetes	کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
loader	خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
encrypt	تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
level premium	حق بیمه
assurer	بیمه گر
aids to trade	بیمه
premium	حق بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif&	بیمه
insurance permium	حق بیمه
insurance premium	حق بیمه
assurance	بیمه
assurances	بیمه
underwriters	بیمه گر
insurer, underwriter	بیمه گر
insurance	بیمه
insurance	حق بیمه
insurer	بیمه گر
premiums	حق بیمه
underwriter	بیمه گر
insurers	بیمه گر
health insurance	بیمه بهداشتی
hull insurance	بیمه بدنه
fire insurance	بیمه حریق
industrial insurance	بیمه صنعتی
liability insurance	بیمه بدهی
insurability	بیمه برداری
health insurance	بیمه تندرستی
health insurance	بیمه بهداشت
liability insurance	بیمه تعهدی
insurance certificate	بیمه اتکایی
insurable	بیمه شدنی
social insurance	بیمه اجتماعی
reinsurer	بیمه گر اتکائی
reinsurance	بیمه اتکائی
reinsurance	بیمه اتکایی
unemployment insurance	بیمه بیکاری
reinsurance	بیمه مجدد
property insurance	بیمه دارائی
wagering policy	بیمه قماری
old age insurance	بیمه بازنشستگی
pension insurance	بیمه بازنشستگی
marine insurance	بیمه بحری
marine insurance	بیمه دریایی
insurable	بیمه کردنی
insurable	قابل بیمه
insurance agent	عامل بیمه
insurance agent	نماینده بیمه
insurance broker	دلال بیمه
insurance certificate	بیمه مشترک
to u. a policy of insurance	سند بیمه
insurance certificate	گواهی بیمه
insurance company	شرکت بیمه
insurance cover	پوشش بیمه
term insurance	بیمه موقت
insured, policy holder	بیمه شده
assurances	بیمه عمر
joint insurance	بیمه اشتراکی
leading insurer	بیمه گر اصلی
policy holder	دارنده بیمه
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
actuary	متخصص بیمه
national insurance	بیمه اجتماعی
accident insurance	بیمه حوادث
accident insurance	بیمه تصادفات
life insurance	بیمه عمر
assurances	گستاخی بیمه
assurable	بیمه کردنی
assurance	بیمه عمر