English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
To make a distinction between two things. بین دوچیز امتیاز قایل شدن
Other Matches
linkage عمل اتصال دوچیز
interspace فاصله بین دوچیز
linkages عمل اتصال دوچیز
correlation بستگی دوچیز باهم
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
franchise امتیاز
upper hand امتیاز
royalties حق امتیاز
franc امتیاز
royalty حق امتیاز
privilege امتیاز
francs امتیاز
score امتیاز
licence امتیاز
licences امتیاز
licenses امتیاز
pas امتیاز
rectums امتیاز
rectum امتیاز
scoreline خط امتیاز
prominence امتیاز
prerogatives امتیاز
chartered امتیاز
charter امتیاز
distinctions امتیاز
scoreless بی امتیاز
leases امتیاز
ad امتیاز
ads امتیاز
lease امتیاز
chartering امتیاز
scorelines خط امتیاز
prerogative امتیاز
priviege امتیاز
point امتیاز
runs یک امتیاز
run یک امتیاز
prominency امتیاز
charters امتیاز
pre-eminence امتیاز
distinction امتیاز
exclusiveness امتیاز
scores امتیاز
plus امتیاز
act of grace امتیاز
credits امتیاز
crediting امتیاز
credited امتیاز
game bird یک امتیاز
credit امتیاز
scored امتیاز
pre eminence امتیاز
concessions امتیاز
concession امتیاز
advantage امتیاز
franchises امتیاز
decision برنده با امتیاز
grantee صاحب امتیاز
decisions برنده با امتیاز
field privilege امتیاز فیلد
magna cum laude با امتیاز زیاد
law of advantage قانون امتیاز
loss on points باخت با امتیاز
headstart امتیاز در شروع
scoreless بدون امتیاز
licence owner صاحب امتیاز
win on points پیروزی با امتیاز
double figures امتیاز دو رقمی
differentia وجه امتیاز
worst امتیاز اوردن
outpoint برنده با امتیاز
awarding of points امتیاز دادن
privileged دارای امتیاز
prerogative حق یا امتیاز ویژه
privileged امتیاز دار
perfect score امتیاز کامل
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
insurance امتیاز مطمئن
game point امتیاز پایانی
chalk up کسب امتیاز
concessioner صاحب امتیاز
concessionary صاحب امتیاز
concessionaire صاحب امتیاز
set point اخرین امتیاز
concessionary agreement امتیاز نامه
score sheet برگ امتیاز
concession deed امتیاز نامه
worst- امتیاز اوردن
maritime lien امتیاز دریایی
precedency امتیاز سابقه
loves امتیاز صفر
loved امتیاز صفر
patented امتیاز نامه
match point اخرین امتیاز
patenting امتیاز نامه
converts امتیاز گرفتن
patents امتیاز نامه
match points اخرین امتیاز
aces امتیاز سرویس
ace امتیاز سرویس
converting امتیاز گرفتن
converted امتیاز گرفتن
convert امتیاز گرفتن
odd امتیاز دادن
patent امتیاز نامه
love امتیاز صفر
precedence امتیاز سابقه
go-ahead امتیاز برتر
odder امتیاز دادن
oddest امتیاز دادن
preferential امتیاز دهنده
foot score line خط امتیاز انتهایی
counting تعداد امتیاز توپزن
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
handicap امتیاز دادن اشکال
deciding امتیاز سرنوشت ساز
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
handicaps امتیاز دادن اشکال
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
counts تعداد امتیاز توپزن
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
counted تعداد امتیاز توپزن
point spread امتیاز قابل انتظار
privileged دارای امتیاز یا حق ویژه
equaliser امتیاز مساوی کننده
patented دارای حق امتیاز امتیازی
patent دارای حق امتیاز امتیازی
scoring key [کلید امتیاز دهی]
tallying کسب یا ثبت امتیاز
tally کسب یا ثبت امتیاز
tallies کسب یا ثبت امتیاز
tallied کسب یا ثبت امتیاز
home court advantage امتیاز بازی در خانه
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
double bogey دوبار کسب امتیاز
patenting دارای حق امتیاز امتیازی
patents دارای حق امتیاز امتیازی
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
oddsmaker تعیین کننده امتیاز
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
bowling average معدل امتیاز بازیگربولینگ
brassage حق امتیاز سکه زدن
break one's duck کسب نخستین امتیاز
draw first blood کسب نخستین امتیاز
down عقب افتادن در امتیاز
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
indult اجازه نامه امتیاز
count تعداد امتیاز توپزن
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
thirties دومین امتیاز گیم
To gain an advantage. کسب امتیاز کردن
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
decision برنده کشتی با امتیاز
decisions برنده کشتی با امتیاز
licensees صاحب جواز یا امتیاز
fifteen نخستین امتیاز گیم
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
burn امتیاز گرفتن از حریف
software license امتیاز نرم افزار
thirty دومین امتیاز گیم
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
privilege امتیاز مخصوصی اعطاکردن
burns امتیاز گرفتن از حریف
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
duck اخراج توپزن بی امتیاز
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
service ace امتیاز سرویس تنیس
in the hole <idiom> امتیاز پایین صفر
licensee صاحب جواز یا امتیاز
point درجه امتیاز بازی
set point اخرین امتیاز بازی
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
ice امتیاز سرنوشت ساز
ahead دارای امتیاز بیشتر
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
patenting دارای امتیاز یا حق ثبت شده
score امتیاز گرفتن حساب امتیازات
dehind شمارش امتیاز منفی بازیگر
grants امتیاز اجازه واگذاری رسمی
scored امتیاز گرفتن حساب امتیازات
investiture سرمایه گذاری دادن امتیاز
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
magic number امتیاز لازم برای قهرمانی
To win on points. با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
investitures سرمایه گذاری دادن امتیاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com