Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English
Persian
phagocytosis
بیگانه خواری
Search result with all words
phagocytize
در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
Other Matches
usury
تنزیل خواری حرام خواری
foreignism
رسم بیگانه بیگانه پرستی
contempt
خواری
dbasement
خواری
despicability
خواری
despicableness
خواری
abasement
خواری
abjectness
خواری
abjection
خواری
abjectly
به خواری
cottuptness
رشوه خواری
gombeen
حرام خواری
histoloysis
بافت خواری
khowar
زبان خواری
corruptness
رشوه خواری
coprophagy
مدفوع خواری
bribery
رشوه خواری
abasement
خواری طلبی
binges
شراب خواری
anthropophagy
ادم خواری
speculation
زمین خواری
bacteriophagy
باکتری خواری
contemptibility
پستی خواری
coprophagia
مدفوع خواری
cannibalism
همنوع خواری
herbivorous
گیاه خواری
mycophagy
قارچ خواری
mycophagy
سماروغ خواری
necrophagia
مردار خواری
phagocytosis
سلول خواری
ignominy
افتضاح خواری
scatophagy
نجاست خواری
phagocytosis
یاخته خواری
malleability
چکش خواری
corruption
رشوه خواری
binge
شراب خواری
malleability
خاصیت چکش خواری
malleability
قابلیت چکش خواری
Pica
[disorder]
هرزه خواری
[پزشکی]
anthropophagous
مربوط به ادم خواری
ductility
قابلیت چکش خواری
geophagy
گل خوری زمین خواری
forgeable
قابلیت چکش خواری
mallcability
قابلیت چکش خواری
to kiss the dust
به خواری وپستی تن دادن
malleability
باخاصیت چکش خواری نرمی
bribery
رشوه خواری پاره ستانی
incorruptibly
با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
strangest
بیگانه
barbarian
بیگانه
only
بس بیگانه
barbarians
بیگانه
xenophobe
بیگانه
outsider
بیگانه
outsiders
بیگانه
barbarous
بیگانه
peregrine
بیگانه
peregrin or rine
بیگانه
oversea
بیگانه
strange
بیگانه
exotic
بیگانه
alien
بیگانه
foreigners
بیگانه
foreigner
بیگانه
foreign
بیگانه
stranger
بیگانه
abroad
بیگانه
aliens
بیگانه
holozoic
بیگانه خوار
loanword
واژه بیگانه
xenoplastic
همزیست با بیگانه
outlandish
بیگانه وار
xenophile
بیگانه دوست
xenophobe
بیگانه ترس
xenophobe
دشمن بیگانه
xenophilous
بیگانه پرست
xenophilism
بیگانه پرستی
xenophile
بیگانه پرست
xenocentrism
بیگانه محوری
foreing currency
پول بیگانه
foreignlegion
هنگ بیگانه
foreign subjects
اتباع بیگانه
abroad
ممالک بیگانه
overseas
کشورهای بیگانه
estrangements
بیگانه کردن
foreignism
اصطلاح بیگانه
estrangement
بیگانه کردن
xenophobia
بیگانه هراسی
stranger
بیگانه کردن
xenophobia
بیگانه ترسی
estrange
بیگانه کردن دورکردن
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
phagocyte
سلول بیگانه خوار
strangers
بطور غریب یا بیگانه
strangely
بطور غریب یا بیگانه
non-resident alien
[NRA]
بیگانه غیر مقیم
publicans
بیگانه صاحب میخانه
xenoglossophilia
عشق به زبانهای بیگانه
xenoglossophobia
هراس از زبانهای بیگانه
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
publican
بیگانه صاحب میخانه
currency
ارز پول بیگانه
macrophage
یاخته بیگانه خواردرشت
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
he is no linguist
زبان بیگانه نمیداند
currencies
ارز پول بیگانه
foreignize
بیگانه کردن یاشدن
gringos
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
gringo
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
indents
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
سفارش خرید از کشور بیگانه
indent
سفارش خرید از کشور بیگانه
neophyte
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alien species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
the a.of boreign words
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
foreignize
حالت بیگانه دادن یایافتن
phagotroph
ریزه پرواره بیگانه خوار
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
disuniting
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunites
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
barbarize
با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
disunite
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunited
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
tramontane
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
enclave
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
alienability
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
enclaves
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
exclave
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
to purify the person language
زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
genet
جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
ablegate
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
haulage
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
corrupted
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupt
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupts
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupting
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
foreign attachment
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
xenophile
بیگانه پرست اجنبی پرست
alienate
بیگانه کردن منحرف کردن
averts
بیزار کردن بیگانه کردن
alienates
بیگانه کردن منحرف کردن
averted
بیزار کردن بیگانه کردن
averting
بیزار کردن بیگانه کردن
alienating
بیگانه کردن منحرف کردن
avert
بیزار کردن بیگانه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com