Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
Other Matches
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
exclusion
محروم سازی
privation
محروم سازی تعلیق مقام
privations
محروم سازی تعلیق مقام
divestiture
بی بهره سازی
divestment
بی بهره سازی
deprival
بی بهره سازی
disfranchisement
محروم سازی یا محرومیت ازحق انتخابات
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
resource leveling
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
dispossessing
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossessed
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossess
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossesses
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
retortion
کج سازی
retortion
خم سازی
idolization
بت سازی
individuation
تک سازی
individualization
تک سازی
individualises
تک سازی
compaction
تو پر سازی
stylization
مد سازی
pavements
کف سازی
pavement
کف سازی
repk lection
پر سازی
padding
له سازی
local anasthesia
سر سازی
flection
خم سازی
bridge building
پل سازی
individualizes
تک سازی
individualised
تک سازی
individualising
تک سازی
individualize
تک سازی
individualized
تک سازی
flooring
کف سازی
truncation
بی سر سازی
individualizing
تک سازی
deflexion
خم سازی
bridgework
پل سازی
tontine
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
integration
مجتمع سازی
cooling
خنک سازی
optimization
بهینه سازی
insulates
عایق سازی
optimize
بهینه سازی
optometry
عینک سازی
pattern making
نمونه سازی
fading
محو سازی
enrichment
غنی سازی
humanization
مردمی سازی
industrialization
صنعتی سازی
pattern making
مدل سازی
pedogenesis
جلگه سازی
metabolic
سوخت و سازی
illumination
روشن سازی
paralyzation
فلج سازی
synchronizing
همزمان سازی
ostosis
استخوان سازی
secretion
پنهان سازی
nationalization
ملی سازی
overconditioning
پرشرطی سازی
paling
نرده سازی
panel work
تنکه سازی
paneling
قاب سازی
neutralization
بی اثر سازی
panification
نان سازی
paralysation
فلج سازی
peneplanation
دشت سازی
beautification
زیبا سازی
materialization
مادی سازی
maximization
بیشینه سازی
reclamation
اباد سازی
equating
هم ارز سازی
mealing
نرم سازی
microminiaturization
ریز سازی
microsoft
بهنگام سازی
minimalization
کمینه سازی
minimization
کمینه سازی
seduction
گمراه سازی
bedding
ثابت سازی
bedding
محکم سازی
bookbinding
کتاب سازی
fitting
جفت سازی
formulation
قاعده سازی
machicolation
مزغل سازی
machine building
ماشین سازی
magnifcation
بزرگ سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
malting
مالت سازی
refreshments
تازه سازی
refreshment
تازه سازی
manumission
ازاد سازی
miseenscene
صحنه سازی
modeller
قالب سازی
mortar mixing
ملات سازی
miniaturization
کوچک سازی
networking
شبکه سازی
nidificate
لانه سازی
nidification
اشیانه سازی
nonlinear optimization
بهینه سازی
oblieration
پاک سازی
strangling
خفه سازی
obliteration
پاک سازی
obscuration
تیره سازی
doping
ناخالص سازی
nest building
لانه سازی
substructures
زیر سازی
municipalize
شهر سازی
brewing
ابجو سازی
neutralization
خنثی سازی
mutualization
دو طرفه سازی
mystification
گیج سازی
mythopoetic
اساطیر سازی
insulating
عایق سازی
insulate
عایق سازی
substructure
زیر سازی
pacification
ارام سازی
optimality
بهینه سازی
perpetuation
جاودان سازی
segmentation
قطعه سازی
reductions
ساده سازی
reduction
ساده سازی
roofing
سقف سازی
implementation
پیاده سازی
sensitization
حساس سازی
forgery
صورت سازی
forgery
سند سازی
forgeries
صورت سازی
relocation
جابجا سازی
notification
اگاه سازی
simulations
فاهر سازی
simulations
شبیه سازی
simulation
همانند سازی
simulation
فاهر سازی
simulation
شبیه سازی
scorification
تفاله سازی
sedimentation
رسوب سازی
separatism
جدا سازی
simplifcation
ساده سازی
extinction
خاموش سازی
sinter
کلوخه سازی
soapmaking
صابون سازی
soilure
الوده سازی
solidification
سفت سازی
spoliation
تباه سازی
vaporization
بخار سازی
standardization
متعارف سازی
standardization
یکنواخت سازی
standardization
استاندارد سازی
replacement
جانشین سازی
replacements
جانشین سازی
series production
سری سازی
solutions
چاره سازی
solution
چاره سازی
stripping
برهنه سازی
sheet metal work
حلبی سازی
curtailment
کوتاه سازی
ship building
کشتی سازی
stupefaction
گیج سازی
mutilation
معیوب سازی
separating
جدا سازی
abbreviations
کوته سازی
abbreviation
کوته سازی
stigmatization
بدنام سازی
pilework foundation
پی سازی با شمع
quadrature
مربع سازی
rarafaction
رقیق سازی
rarafaction
لطیف سازی
re construction
دوباره سازی
rearrngement
پس وپیش سازی
rectification
دائم سازی
refrigerating technique
فن سرما سازی
milling
ارد سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com