Dictiornary-Farsi | بی حقه بدون کپسول | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
acapsular	بی حقه بدون کپسول


Other Matches

cachet	کپسول
capsule	کپسول
capsules	کپسول
microphone button	کپسول میکروفون
microphone capsule	کپسول دهنی
gas from cylinder	گاز کپسول
theca	پوشش کپسول
gas bubbler	کپسول گاز
blasting cap	کپسول دمندگی یا اتشباری
hand extinguisher	کپسول اتش نشانی
air tank	کپسول هوای غواصی
encapsulate	بصورت کپسول دراوردن
encapsulates	بصورت کپسول دراوردن
high pressure cylinder	کپسول فشار قوی
fire extinguishers	کپسول اتش نشانی
fire extinguisher	کپسول اتش نشانی
encapsulating	بصورت کپسول دراوردن
spermatophore	کپسول یا کیسه منی
thecate	دارای پوشش کپسول دار
telephone transmitter	میکروفن تلفن کپسول دهنی
capsular	دارای خصوصیات کپسول مجوف
thecal	دارای پوشش کپسول دار
buddy breathing	شرکت 2 نفر در یک کپسول هوا در زیر اب
k valve	شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
prill	بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
septicidal	مربوط به کپسول میوه که ازطول خود شکفته شود
j valve	سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
pyxidium	کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
gas bottle	سیلندر گاز کپسول گاز
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
and no mistake	بدون شک
ex-	بدون
sans	بدون
not nearctic	بدون
doubtlessly	بدون شک
undoubtedly	بدون شک
to a certainty	بدون شک
ex	بدون
wanting	بدون
acheilos	بدون لب
but	بدون
indubitable	بدون شک
acheilous	بدون لب
bottomless	بدون ته
goalless	بدون گل
undoubted	بدون شک
unstressed	بدون مد
i'll warrant	بدون شک
obtrusively	بدون حق
without	بدون
vibrationless	بدون لرزه
unwary	بدون نگرانی
terrorless	بدون ترس
safely	بدون خطر
valveless	بدون سوپاپ
vacant succession	بدون جانشین
cordless	بدون سیم
termless	بدون شرط
tenantless	بدون مستاجر
warless	بدون جنگ
stemless	بدون ساقه
stemless	بدون تنه
strikeless	بدون ضربت
standstill	بدون حرکت
indiscriminately	بدون تمیز
voteless	بدون رای
diamensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون اندازه
dealated	بدون بال
unceasing	بدون وقفه
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
unmaned	بدون سرنشین
unsprung	بدون فنر
unmannered	بدون اداب
unspotted	بدون الودگی
degas	بدون گازکردن
unlined	بدون پوشش
unblushing	بدون شرم
unfunded	بدون سرمایه
undeviating	بدون انحراف
undeviating	بدون تردیدرای
unfinanced	بدون پشتوانه
unmennerly	بدون اداب
unpromising	بدون امید
unaligned	بدون صف ارایی
unoccupied	بدون مستاجر
unlined	بدون استر
untitled	بدون سراغاز
immediately	بدون واسطه
disposed	بدون پوشش
toeless	بدون پنجه
deice	بدون یخ کردن
untitled	بدون عنوان
unsigned	بدون امضاء
unadvised	بدون اطلاع
toothless	بدون دندانه
unfeigned	بدون تصنع
immethodical	بدون اسلوب
inoperculate	بدون دریچه
intolerantly	بدون بردباری
inviscid	بدون لزوجت
indubitable	بدون تردید
irreflexive	بدون واکنش
irrespective of	بدون ملاحظه
fruitlessly	بدون نتیجه
free trader	بدون گمرک
free play	بدون محدودیت
holdless	بدون گیره
endless	بدون پایان
cordless <adj.>	بدون سیم
free of tax	بدون مالیات
unattended	بدون متصدی
no doubt	بدون تردید
glabrous	بدون کرک
inofficial	بدون اجازه
immusical	بدون هماهنگی
bachelor	بدون عیال
humblest	بدون ارتفاع
humble	بدون ارتفاع
bachelors	بدون عیال
inapproachable	بدون دسترسی
hands down	بدون احتیاط
incognizant	بدون شناسایی
incommunicable	بدون رابطه
inaction	بدون فعالیت
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
guilelessly	بدون تزویر
inelastic	بدون کشش
ingenuously	بدون تزویر
free from slip	بدون لغزش
non delay	بدون تاخیر
free from backlash	بدون لقی
quiescently	بدون جنبش
recoilless	بدون لنگر
involuntarily	بدون اراده
run on	بدون وقفه
sans ceremonie	بدون تشریفات
discontinuously	بدون اتصال
sans recours	بدون رجوع
disconnectedly	بدون ارتباط
scoreless	بدون امتیاز
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
dimensionless	بدون بعد
bloodless	بدون خونریزی
soilless	بدون خاک
prosaically	بدون لطافت
consistently	بدون تناقض
nonboresafe	بدون ضامن
insecure	بدون ایمنی
unequivocally	بدون ابهام
unequivocal	بدون ابهام
nonstop	بدون توقف
nonsyllabic	بدون هجایی
flavorless	بدون مزه
on the square	بدون کجی
failure free	بدون خرابی
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
pathless	بدون جاده
notwithstanding	بدون توجه
faultless	بدون خطا
constantly	بدون تغییر
wayless	بدون جاده
barrier-free	بدون حائل
impeccable <adj.>	بدون مشکل
faultless <adj.>	بدون مشکل
unselfish	بدون خودخواهی
acold	بدون احساسات
unleaded	بدون سرب
adrift	بدون هدف
unalloyed	بدون الیاژ
sound <adj.>	بدون مشکل
flawless <adj.>	بدون مشکل
immaculate <adj.>	بدون مشکل
acid free	بدون اسید
off hand	بدون آمادگی
free from error <adj.>	بدون مشکل
bare	بدون روکش
bared	بدون روکش
acranial	بدون کاسهء سر
ametabolous	بدون دگردیسی
harmlessly	بدون صدمه