Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (39 milliseconds)
English
Persian
gawk
بی خیال نگاه کردن
gawked
بی خیال نگاه کردن
gawking
بی خیال نگاه کردن
gawks
بی خیال نگاه کردن
Other Matches
keek
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
deems
خیال کردن
ideate
خیال کردن
deeming
خیال کردن
deem
خیال کردن
thinks
خیال کردن
supposable
خیال کردن
deemed
خیال کردن
think
خیال کردن
gloat
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
envision
خیال بافی کردن
envisions
خیال بافی کردن
daydream
خیال باطل کردن
daydreamed
خیال باطل کردن
envisioning
خیال بافی کردن
daydreaming
خیال باطل کردن
daydreams
خیال باطل کردن
envisioned
خیال بافی کردن
to form a notion
اندیشه کردن خیال بستن
To set someones mind at ease.
خیال کسی را راحت کردن
look at me
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
to plagiarize
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to crib
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
leers
نگاه کج کردن
leering
نگاه کج کردن
squinny
کج کج نگاه کردن
leer
نگاه کج کردن
stare
رک نگاه کردن
stared
رک نگاه کردن
squints
چپ نگاه کردن
squint
چپ نگاه کردن
to set eyes on
نگاه کردن
squinted
چپ نگاه کردن
to watch
نگاه کردن
dirty look
<idiom>
چپ چپ نگاه کردن
eying
نگاه کردن
to look daggers
چپ چپ نگاه کردن
to dwell on
نگاه کردن
stares
رک نگاه کردن
eye
نگاه کردن
regards
نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
چپ چپ نگاه کردن
regard
نگاه کردن
to look on with
نگاه کردن
sees
نگاه کردن
leered
نگاه کج کردن
regarded
نگاه کردن
see
نگاه کردن
eyes
نگاه کردن
eyeing
نگاه کردن
ogling
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
glow
نگاه سوزان کردن
glare
خیره نگاه کردن
skewing
منحرف کج نگاه کردن
skews
منحرف کج نگاه کردن
peeking
زیرچشمی نگاه کردن
peeks
زیرچشمی نگاه کردن
gazing
بادقت نگاه کردن
gazing
خیره نگاه کردن
glower
خیره نگاه کردن
gazes
خیره نگاه کردن
glowered
خیره نگاه کردن
skew
منحرف کج نگاه کردن
peeked
زیرچشمی نگاه کردن
glowed
نگاه سوزان کردن
glows
نگاه سوزان کردن
glares
خیره نگاه کردن
to look at somebody askance
به کسی چپ چپ نگاه کردن
peek
زیرچشمی نگاه کردن
to look at each other
به یکدیگر نگاه کردن
to have a look at something
بچیزی نگاه کردن
glared
خیره نگاه کردن
glowering
خیره نگاه کردن
glowers
خیره نگاه کردن
gazed
بادقت نگاه کردن
squinny
زیرچشمی نگاه کردن
goggling
چپ نگاه کردن گشتن
goggled
چپ نگاه کردن گشتن
stare
خیره نگاه کردن
thumb one's nose
<idiom>
با تنفر نگاه کردن
goggle
چپ نگاه کردن گشتن
stared
خیره نگاه کردن
gorgonize
خیره نگاه کردن
keek
نگاه دزدانه کردن
stares
خیره نگاه کردن
peering
با دقت نگاه کردن
peered
با دقت نگاه کردن
peer
با دقت نگاه کردن
gazed
خیره نگاه کردن
gaze
بادقت نگاه کردن
look
نگاه کردن نگریستن
looked
نگاه کردن نگریستن
gaze
خیره نگاه کردن
look up
نگاه کردن مراجعهای
looks
نگاه کردن نگریستن
gloating
خیره نگاه کردن
glim
نگاه اجمالی کردن
look about
بهر سو نگاه کردن
gazes
بادقت نگاه کردن
gaping
خیره نگاه کردن
to look down
با نگاه مطیع کردن
gawk
احمقانه نگاه کردن
to look forward
نگاه کردن انتظارداشتن
pries
بادقت نگاه کردن
gaped
خیره نگاه کردن
to look through ones fingers
نگاه دزدانه کردن
pried
فضولانه نگاه کردن
to make eyes at
عاشقانه نگاه کردن
pried
بادقت نگاه کردن
gapes
باشگفتی نگاه کردن
gloats
خیره نگاه کردن
to stael a look
دزدانه نگاه کردن
gapes
خیره نگاه کردن
gloated
خیره نگاه کردن
to run through
نگاه اجمالی کردن در
gaping
باشگفتی نگاه کردن
gloat
خیره نگاه کردن
pries
فضولانه نگاه کردن
to look behind
پشت سر را نگاه کردن
to look a bout
بهر سو نگاه کردن
pry
بادقت نگاه کردن
gape
باشگفتی نگاه کردن
pry
فضولانه نگاه کردن
gape
خیره نگاه کردن
gawks
احمقانه نگاه کردن
gaped
باشگفتی نگاه کردن
gawked
احمقانه نگاه کردن
gawking
احمقانه نگاه کردن
peeps
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
to d. into a book
نگاه مختصر بکتابی کردن
languished
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
gawps
مات و احمقانه نگاه کردن
leers
از گوشه چشم نگاه کردن
gaze
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
keep tabs on
<idiom>
نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
snooped
نگاه تجسس امیز کردن
leering
از گوشه چشم نگاه کردن
gawped
مات و احمقانه نگاه کردن
to look forward expectantly to the future
با انتظار به آینده نگاه کردن
teleview
به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
leer
از گوشه چشم نگاه کردن
gawp
مات و احمقانه نگاه کردن
give someone a black look
با خشم به کسی نگاه کردن
snoop
نگاه تجسس امیز کردن
leered
از گوشه چشم نگاه کردن
gazed
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
oeillade
با کرشمه نگاه کردن غمزه
to drink in with ones eyes
بچشم خریداری نگاه کردن
celebrates
نگاه داشتن تقدیس کردن
gazing
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
celebrate
نگاه داشتن تقدیس کردن
gawping
مات و احمقانه نگاه کردن
to look one up and down
بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
retains
ابقاء کردن نگاه داشتن
retaining
ابقاء کردن نگاه داشتن
retained
ابقاء کردن نگاه داشتن
retain
ابقاء کردن نگاه داشتن
languish
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languishes
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languishing
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
celebrating
نگاه داشتن تقدیس کردن
snoops
نگاه تجسس امیز کردن
glowers
اخم کردن نگاه خیره
snooping
نگاه تجسس امیز کردن
glowered
اخم کردن نگاه خیره
glower
اخم کردن نگاه خیره
gazes
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
glowering
اخم کردن نگاه خیره
To look fondly at someone .
با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
filed
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
gange
باسیم نازک نگاه داری کردن
to look at
نگاه کردن به
[نگریستن به]
[به نظر آمدن]
to paint a rosy picture of something
امیدوارانه به چیزی
[موضوعی]
نگاه کردن
file
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
glances
نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
glanced
نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
glance
نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
pretty to look at
[to watch]
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
stares
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
to watch the clock
[با بیحوصلگی]
دائما به ساعت نگاه کردن
to shut in
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
peep
باچشم نیم باز نگاه کردن
peeped
باچشم نیم باز نگاه کردن
peeping
باچشم نیم باز نگاه کردن
to make eyes at
به چشم خاطرخواهی یاخریداری نگاه کردن
peeps
باچشم نیم باز نگاه کردن
stared
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
stare
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
to count
بشماره مردم یا سپاهی لشگر نگاه کردن
to look at somebody with contempt
به کسی با اهانت
[تحقیر آمیز]
نگاه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com