English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
prolixity بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
Other Matches
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
You scratch my back and Ill scratch yours. <proverb> خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
rejoinders پاسخ خواهان به لایحه جوابیه خواهان
rejoinder پاسخ خواهان به لایحه جوابیه خواهان
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
letter of admission اقرارنامه
affidavit اقرارنامه
affidavits قسم نامه اقرارنامه
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
wherefores دلایل - علل
security reasons دلایل امنیتی
an infinity of reasons دلایل بی شمار
reasons of safety دلایل امنیتی
because of [for] medical reasons بخاطر دلایل پزشکی
symbolic مط العه دلایل و عقاید
symbolically مط العه دلایل و عقاید
for security reasons به خاطر دلایل امنیتی
for reasons of safety به خاطر دلایل امنیتی
logic دانش تفکرات و دلایل
argumentum یک سلسله دلایل قابل قبول
to cut the ground from under a person's دلایل کسی را خنثی کردن
hacks تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hack تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
attachment توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
petitioner خواهان
candidate خواهان
candidates خواهان
desirous خواهان
plaintiffs خواهان
actors خواهان
actor خواهان
demandant خواهان
petitioners خواهان
plaintiff خواهان
complainant خواهان
complainants خواهان
fondest خواهان
fond خواهان
wishful خواهان
pursuers خواهان
fonder خواهان
pursuer خواهان
backtrack برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
backtracked برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
backtracks برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
him who انرا که
plaintiff and defendant خواهان وخوانده
complainant [British E] خواهان [قانون]
claimant [arbitration proceedings] خواهان [قانون]
willing حاضر خواهان
plaintiff خواهان [قانون]
petitioner [divorce proceedings] خواهان [قانون]
pursuer [Scottish English] خواهان [قانون]
studious مشتاق خواهان
neither i or he sees it نه من انرا می بینم نه او
i saw it انرا دیدم
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
had searched انرا می یافتید
secta ادله خواهان دعوی
libelant دادخواست دهنده خواهان
libellant دادخواست دهنده خواهان
surrebutter اخرین پاسخ خواهان
machined یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
i saw it my self من خودم انرا دیدم
i had it signed انرا به امضاء رساندم
i am out of p with it دیگرحوصله انرا ندارم
send it by post با پست انرا بفرستید
he sold the good ones خوبهای انرا فروخت
lowlander اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
give it a twist انرا پیچ بدهید
i can make nothing of it هیچ انرا نمیفهم
imyself saw it من خودم انرا دیدم
give it a rinse انرا بشویید یا اب بکشید
i do not have the courage جرات انرا ندارم
we must winnow away the refuse اشغال انرا باید
give it a shake انرا تکان دهید
malfunction تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
libllant خواهان یا شاکی دعوی افترا
lonely hearts اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
non suit ترک دعوی به وسیله خواهان
suppliant خواهان دعوی اعاده تصرف
i am out of p with it دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
they give it a good scrub خوب انرا مالش میدهند
you have perhaps seen it شاید انرا دیده باشید
i kind of liked it من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press انرا کمی فشار دادم
who will pay for it کی هزینه انرا خواهد پرداخت
who will pay for it کی پول انرا خواهد داد
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
i cannot a to buy that استطاعت خرید انرا ندارم
it mokes it yet easier انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
sculpsit انرا تراشیده یاحجاری کرد
shearling گوسفندی که یک بار پشم انرا
particulars دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
plea دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
pleas دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
replication جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
relicta verificatione تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
an inseparable prefix سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably چنانکه نتوان انرا وفق داد
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
whitleather پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
loaded dice طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
indiscerptible ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
plea of tender اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
reversible propeller ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
trespass تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespasses تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespassing تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
peremptory undertaking تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
trespassed تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
demurrer عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
diagnostic محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
cheque to a person's order چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
habeas corpus حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
leadsman کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
vanishing cream کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
pope's eye غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
retro rocket موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
frumenty گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
telescopic chimney دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
plea in abatement دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
AI طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
money spinner کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
injunction دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
origin writ ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
injunctions دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
controllable twist تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
tendering وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
conceivable ممکن
executable <adj.> ممکن
feasible ممکن
makable <adj.> ممکن
possible ممکن
workable <adj.> ممکن
practicable <adj.> ممکن
posses ممکن
posse ممکن
thinkable ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
manageable <adj.> ممکن
makeable <adj.> ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
feasible <adj.> ممکن
doable <adj.> ممکن
contrivable <adj.> ممکن
achievable <adj.> ممکن
garnishment میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
possible capacity گنجایش ممکن
impossible غیر ممکن
perchance ممکن است
available ممکن الحصول
as far as possible هر چه ممکن است
impracticable <adj.> غیر ممکن
warnings توجه به خط ر ممکن
warning توجه به خط ر ممکن
ternary با سه حالت ممکن
possibility چیز ممکن شق
inexecutable <adj.> غیر ممکن
unfeasible <adj.> غیر ممکن
probable error خطای ممکن
perhaps ممکن است
interactive را ممکن میکند
multilevel با مقادیر ممکن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com