Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
Other Matches
you have perhaps seen it
ممکن است انرا دیده باشید
You scratch my back and Ill scratch yours.
<proverb>
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
rejoinders
پاسخ خواهان به لایحه جوابیه خواهان
rejoinder
پاسخ خواهان به لایحه جوابیه خواهان
perpetuting testtimony
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
letter of admission
اقرارنامه
affidavit
اقرارنامه
affidavits
قسم نامه اقرارنامه
give it a good wash
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
wherefores
دلایل - علل
security reasons
دلایل امنیتی
an infinity of reasons
دلایل بی شمار
reasons of safety
دلایل امنیتی
because of
[for]
medical reasons
بخاطر دلایل پزشکی
symbolic
مط العه دلایل و عقاید
symbolically
مط العه دلایل و عقاید
for security reasons
به خاطر دلایل امنیتی
for reasons of safety
به خاطر دلایل امنیتی
logic
دانش تفکرات و دلایل
argumentum
یک سلسله دلایل قابل قبول
to cut the ground from under a person's
دلایل کسی را خنثی کردن
hacks
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hack
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
attachment
توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
petitioner
خواهان
candidate
خواهان
candidates
خواهان
desirous
خواهان
plaintiffs
خواهان
actors
خواهان
actor
خواهان
demandant
خواهان
petitioners
خواهان
plaintiff
خواهان
complainant
خواهان
complainants
خواهان
fondest
خواهان
fond
خواهان
wishful
خواهان
pursuers
خواهان
fonder
خواهان
pursuer
خواهان
backtrack
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
backtracked
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
backtracks
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
him who
انرا که
plaintiff and defendant
خواهان وخوانده
complainant
[British E]
خواهان
[قانون]
claimant
[arbitration proceedings]
خواهان
[قانون]
willing
حاضر خواهان
plaintiff
خواهان
[قانون]
petitioner
[divorce proceedings]
خواهان
[قانون]
pursuer
[Scottish English]
خواهان
[قانون]
studious
مشتاق خواهان
neither i or he sees it
نه من انرا می بینم نه او
i saw it
انرا دیدم
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
had searched
انرا می یافتید
secta
ادله خواهان دعوی
libelant
دادخواست دهنده خواهان
libellant
دادخواست دهنده خواهان
surrebutter
اخرین پاسخ خواهان
machined
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
i saw it my self
من خودم انرا دیدم
i had it signed
انرا به امضاء رساندم
i am out of p with it
دیگرحوصله انرا ندارم
send it by post
با پست انرا بفرستید
he sold the good ones
خوبهای انرا فروخت
lowlander
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
give it a twist
انرا پیچ بدهید
i can make nothing of it
هیچ انرا نمیفهم
imyself saw it
من خودم انرا دیدم
give it a rinse
انرا بشویید یا اب بکشید
i do not have the courage
جرات انرا ندارم
we must winnow away the refuse
اشغال انرا باید
give it a shake
انرا تکان دهید
malfunction
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
libllant
خواهان یا شاکی دعوی افترا
lonely hearts
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
non suit
ترک دعوی به وسیله خواهان
suppliant
خواهان دعوی اعاده تصرف
i am out of p with it
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
you have perhaps seen it
شاید انرا دیده باشید
i kind of liked it
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press
انرا کمی فشار دادم
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
we made heavy weather of it
انرا خیلی سخت دیدیم
i cannot a to buy that
استطاعت خرید انرا ندارم
it mokes it yet easier
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
sculpsit
انرا تراشیده یاحجاری کرد
shearling
گوسفندی که یک بار پشم انرا
particulars
دادخواست خواهان و لایحه جوابیه خوانده
plea
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
pleas
دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
replication
جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
relicta verificatione
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
it is past reclaim
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
indiscerptible
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
plea of tender
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
trespass
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespasses
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespassing
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
peremptory undertaking
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
trespassed
تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
demurrer
عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
diagnostic
محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
habeas corpus
حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
leadsman
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
vanishing cream
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
retro rocket
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
plea in abatement
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
AI
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
money spinner
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
injunction
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
origin writ
ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
injunctions
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
conceivable
ممکن
executable
<adj.>
ممکن
feasible
ممکن
makable
<adj.>
ممکن
possible
ممکن
workable
<adj.>
ممکن
practicable
<adj.>
ممکن
posses
ممکن
posse
ممکن
thinkable
ممکن
possible
[doable, feasible]
<adj.>
ممکن
manageable
<adj.>
ممکن
makeable
<adj.>
ممکن
makable
[spv. makeable]
<adj.>
ممکن
feasible
<adj.>
ممکن
doable
<adj.>
ممکن
contrivable
<adj.>
ممکن
achievable
<adj.>
ممکن
garnishment
میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
possible capacity
گنجایش ممکن
impossible
غیر ممکن
perchance
ممکن است
available
ممکن الحصول
as far as possible
هر چه ممکن است
impracticable
<adj.>
غیر ممکن
warnings
توجه به خط ر ممکن
warning
توجه به خط ر ممکن
ternary
با سه حالت ممکن
possibility
چیز ممکن شق
inexecutable
<adj.>
غیر ممکن
unfeasible
<adj.>
غیر ممکن
probable error
خطای ممکن
perhaps
ممکن است
interactive
را ممکن میکند
multilevel
با مقادیر ممکن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com