Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English
Persian
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly.
بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
Other Matches
vociferance
سروصدا
insidiously
بی سروصدا
romp
سروصدا
stramash
سروصدا
romping
سروصدا
romped
سروصدا
romps
سروصدا
vociferous
پر سروصدا
slumbrous
بی سروصدا
slumbery
بی سروصدا
vociferant
پر سروصدا
zippy
طر سروصدا
fussing
سروصدا
slumberous
بی سروصدا
noise
سروصدا
noises
سروصدا
small-town
کم سروصدا
brabble
سروصدا
blatancy
سروصدا
fuss
سروصدا
fussed
سروصدا
fusses
سروصدا
slumb
بی سروصدا
messan
ادم پر سروصدا
swash
سروصدا جریان اب
high jinks
سروصدا و شادی
rave-up
مهمانی پر سروصدا
rave-ups
مهمانی پر سروصدا
The noise died down.
سروصدا ها خوابید
clamor
غوغا سروصدا
bruit
گزارش سروصدا
clamouring
غوغا سروصدا
clamours
غوغا سروصدا
clamoured
غوغا سروصدا
clamour
غوغا سروصدا
eclat
سروصدا زیاد
hustle and bustle
سروصدا
[اصطلاح روزمره]
razzamatazz
سروصدا
[اصطلاح روزمره]
funfair
سروصدا
[اصطلاح روزمره]
doodles
فریفتن سروصدا کردن
doodled
فریفتن سروصدا کردن
doodle
فریفتن سروصدا کردن
shivaree
سروصدا
[اصطلاح روزمره]
rave-up
کنسرت پر سروصدا و پرهیجان
hoopla
سروصدا
[اصطلاح روزمره]
rave-ups
کنسرت پر سروصدا و پرهیجان
razzmatazz
سروصدا
[اصطلاح روزمره]
carnival
[American E]
سروصدا
[اصطلاح روزمره]
hell
سروصدا راه انداختن
doodling
فریفتن سروصدا کردن
The noise kept me awake .
سروصدا نگذاشت بخوابم
explosion
بیرون ریزی سروصدا
explosions
بیرون ریزی سروصدا
To make a racket.
سروصدا راه انداختن ( جنجال )
What are those strange noises?
این سروصدا های عجیب وغریب چیست ؟
i shall be
خواهم بود
i shall go
خواهم رفت
to beg your pardon
معذرت می خواهم
excuse me
پوزش می خواهم
i will go
خواهم رفت
to beg your pardon
پوزش می خواهم
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ببینم.
I want to take a couple of days off .
یک ردوروز مرخصی می خواهم
Please excuse me .
عذرمی خواهم ( ببخشید )
willed
فعل کمکی "خواهم "
i will see sbout it
من به ان رسیدگی خواهم کرد
he said i will come
اوگفت خواهم امد
he said he shoued go
اوگفت خواهم رفت
he said
گفت که خواهم امد
he said
گفت خواهم امد
wills
فعل کمکی "خواهم "
will
فعل کمکی "خواهم "
I am thinking of your own good.
من خو بی شما رامی خواهم
I'll look into the matter.
من موضوع را دنبال خواهم کرد.
i beg your pardon
پوزش میخواهم معذرت می خواهم
i will return his kindness
مهربانی او را تلافی خواهم کرد
No harm meant!
نمی خواهم توهین کنم!
No offence!
نمی خواهم توهین کنم!
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
i wish you happiness
خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I'll be at home today .
امروز منزل خواهم بود
I'd like a train timetable.
من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I would like to have something to drink .
می خواهم گلویی تازه کنم
I dont know and I dont want to know .
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را کنسل کنم.
He owes me some money.
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را لغو کنم.
I want my steak well done.
می خواهم استیکم خوب پخته با شد
I wI'll sign for him .
من بجای اوامضاء خواهم کرد
I ll pay him back in his own coin .
حقش را کف دستش خواهم گذارد
Don't let me keep you.
نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
i will speak to him about it
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I will be instigating
[initiating]
legal proceedings.
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
i will send him my book
کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
I would like to
[ undress]
take off my clothes.
من می خواهم
[لخت بشوم]
لباسهایم را در بیاورم.
with you
بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I'll do that.
من این کار را انجام خواهم داد.
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I'll think it over.
در این خصوص فکر خواهم کرد.
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
i wish you a happy new year
سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
I don't want to say anything about that.
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
This is just what I want . This is the very thing I want .
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
Talking of Europe ,please allow me …
حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I wI'll do that all by myself.
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I'll speak at length on this subject.
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
I want to look at old coins.
من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I would like tovisit ( see, meet ) you more often .
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
You have to listen to me.
شما باید به من گوش بکنید
[ببینید چی می خواهم بگویم]
.
It makes me sick just thinking about it!
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
I want to depart tomorrow morning
[noon, afternoon]
at ... o'clock.
من می خواهم فردا صبح
[ظهر شب]
ساعت ... حرکت کنم.
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I wI'll go flat out to do it.
بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
One day I want to have a horse of my very own.
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
I wI'll gradually get used to it .
یواش یواش عادت خواهم کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com