Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 216 (11 milliseconds)
English	Persian
perfect	بی عیب تمام عیار
perfected	بی عیب تمام عیار
perfecting	بی عیب تمام عیار
perfects	بی عیب تمام عیار
Search result with all words
full-scale	تمام عیار
sterling	تمام عیار
beau ideal	زیبای تمام عیار کمال مطلوب
full bodied gold coin	سکه طلای تمام عیار
full bodied money	پول تمام عیار
full scale	تمام عیار
hip and thigh	یکسره تمام عیار
holergasia	روان پریشی تمام عیار
pucka	تمام عیار
pukka	تمام عیار
dyed-in-the-wool	تمام عیار
He was every inch a frenchman.	اویک فرانسوی تمام عیار بود
Other Matches
long headed	عیار
alloy	عیار
subtil	عیار
globetrotters	عیار
globetrotter	عیار
errant	عیار
rover	عیار
fineness	عیار
carat	عیار
carats	عیار
alloys	عیار
beta software	نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
study	عیار گرفتن
evaluate	عیار گرفتن
dissect [analyse]	عیار گرفتن
titles	عیار عوض
assay	عیار گرفتن
title	عیار عوض
fineness	عیار فلزات
analyze [American]	عیار گرفتن
assays	عیار گرفتن
gold carats f.	زرهیجده عیار
assay	عیار گرفتن
titration	تعیین عیار
analyse [British]	عیار گرفتن
bolt [examine]	عیار گرفتن
check	عیار گرفتن
base ore	کانه کم عیار
assayer	صاحب عیار
scrutinize	عیار گرفتن
plate mark	نشان عیار
survey	عیار گرفتن
look into	عیار گرفتن
investigate	عیار گرفتن
determine	عیار گرفتن
inspect	عیار گرفتن
explore	عیار گرفتن
enquire into	عیار گرفتن
examine	عیار گرفتن
terminates	تمام شدن تمام کردن
terminate	تمام شدن تمام کردن
terminated	تمام شدن تمام کردن
hallmark	انگ نشانه عیار
assays	عیار گرفتن سنجش
hallmarks	انگ نشانه عیار
pixing the coin	سنجش عیار سکه
assay	عیار گرفتن سنجش
monetary stand	عیار قانونی مسکوکات
alloys	عیار زدن معتدل کردن
standard	عیار قانونی استاندارد مقرر
alloy	عیار زدن معتدل کردن
standards	عیار قانونی استاندارد مقرر
bullion	شمش فلزات با عیار معین
titrate	عیارچیزی را معین کردن عیار گرفتن
adobe type manager	استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster	سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
standarize	با نمونه یا عیار قانونی مطابقت کردن استاندارد کردن
lap	یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped	یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panoramas	تمام نما اینه تمام نما
full track	تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama	تمام نما اینه تمام نما
whole length	تمام قد
full	تمام
through	تمام
fullest	تمام
full-length	تمام قد
lion's share	تمام
thorough	تمام
incomplete	نا تمام
all night	در تمام شب
thru	تمام
rounded	پر تمام
out-and-out	تمام
out and out	تمام
yame	تمام
whole	تمام
entire	تمام
full length	تمام قد
full face	تمام رخ
completing	تمام
completes	تمام
completed	تمام
full-face	تمام رخ
it is all up	تمام شد
off	تمام
complete	تمام
It's over.	تمام شد.
consummative	تمام کننده
fulfilling	تمام کردن
fulfilled	تمام کردن
to blow over	تمام شدن
fulfil	تمام کردن
cosecant	قطرفل تمام
attain	تمام کردن
attained	تمام کردن
attaining	تمام کردن
attains	تمام کردن
to eat up	تمام کردن
to draw to an end	تمام شدن
integrates	تمام کردن
integrating	تمام کردن
consumptible	تمام شدنی
dyed-in-the-wool	به تمام معنی
integrate	تمام کردن
get (something) over with <idiom>	تمام کردن
rounds complete	تیر تمام شد
integral	کامل تمام
finished	تمام شده
the game is up	بازی تمام شد
the full of the moon	ماه تمام
end of mission	ماموریت تمام
finishing	تمام کاری
inchoate	نیمه تمام
go	تمام شدن
depletable	تمام شدنی
use up	تمام کردن
the whole world	تمام دنیا
give out <idiom>	تمام شده
go through with <idiom>	تمام کردن
unfinished	تمام نشده
three whole years	سه سال تمام
thorough going	تمام وکمال
thoro	تمام وکمال
thoro	کامل تمام
main	بزرگ تمام
main	مهم تمام
rounded	تمام شده
fullest	تمام تکمیل
fullest	تمام قدرت
full-time	تمام وقت
peter	تمام شدن
yean round	در تمام سال
wholly	تمام وکمال
unfailing	تمام نشدنی
wrap up	تمام شدن
A whole week	یک هفته تمام
through	تمام شده
dyed-in-the-wool	تمام و کمال
processor	تمام کننده
par excellence	به تمام معنی
yearlong	یکسال تمام
full-page	تمام صفحه
spring-clean	تمام وکمالتمیزکردن
full	تمام تکمیل
full	تمام قدرت
payment in full	پرداخت تمام
due	تمام شده
whole hog	تمام راه
to see through	تمام کردن
to run away with	تمام کردن
all day long <idiom>	تمام روز
round d.	دوجین تمام
to finish off	تمام کردن
to fill out	تمام کردن
by all means	با تمام وسائل
lie-in	تمام شدن
lie in	تمام شدن
fulfils	تمام کردن
an a fact	تمام شده
ammo zero	مهمات تمام
best of both worlds <idiom>	تمام مزایا
defunct	تمام شده
over with	تمام شده
all d.	در تمام روز
all out	باشدت تمام
all risks	تمام خطرات
all this	تمام اینها
exhaustible	تمام شدنی
to see out	تمام کردن
fulfills	تمام کردن
holohedron	تمام وجهی
full time	تمام روز
full view	نمای تمام رخ
out	در بیرون تمام
out-	در بیرون تمام
outed	در بیرون تمام
full pay	حقوق تمام
full wave	تمام موج
exhausted	تمام شده
holohedral	تمام وجه
goes	تمام شدن
full orbed	تمام روشن
full mouthed	تمام دندان
full moon	ماه تمام
hade	شیب تمام
full duplex	تمام دو رشتهای
full pay	مواجب تمام
in full fig	درلباس تمام
full subtractor	تمام کاهشگر
pass	تمام شدن
full tracked	تمام شنی
passed	تمام شدن
passes	تمام شدن
full tracked	تمام زنجیر
cosines	جیب تمام
cosine	جیب تمام
full-blown	تمام شگفته
full screen	تمام صفحه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com