Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
logic function
تابع منطقی
logical function
تابع منطقی
Other Matches
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
implication
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material implication
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material consequence
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
implies
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
programmable logic array
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
rational
منطقی
argumentive
منطقی
reasonable
منطقی
logical trace
رد منطقی
logical
منطقی
intralogical
منطقی
argumentative
منطقی
logistic
منطقی
not
نه منطقی
dialectician
منطقی
dialectical
منطقی
dialectic
منطقی
logic
منطقی
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
logical difference
تفاضل منطقی
logical design
طراحی منطقی
logical design
طرح منطقی
logic design
طراحی منطقی
logical decision
تصمیم منطقی
logic board
تخته منطقی
logical connector
رابط منطقی
logical connective
رابط منطقی
logical comparison
مقایسه منطقی
logical cognition
شناخت منطقی
logical drives
گردانندههای منطقی
logical expression
مبین منطقی
logical fallacy
سفسطه منطقی
logical operation
عمل منطقی
logical not
نفی منطقی
illogic
غیر منطقی
logic board
برد منطقی
logic card
کارت منطقی
logic circuit
مدار منطقی
logical not
نقص منطقی
logical instruction
دستورالعمل منطقی
logical file
فایل منطقی
logic circuits
مدارهای منطقی
logical file
پرونده منطقی
logic design
طرح منطقی
logical operation
عملکرد منطقی
logic device
دستگاه منطقی
logic switch
گزینه منطقی
logic sum
مجموع منطقی
logic product
حاصلضرب منطقی
logic probe
کاوشگر منطقی
logic error
خطای منطقی
logic operator
اپراتور منطقی
logic operation
عمل منطقی
logic network
شبکه منطقی
logic multiply
ضرب منطقی
logic instruction
دستورالعمل منطقی
logic gates
گیتهای منطقی
logic symbol
نماد منطقی
logic symbol
علامت منطقی
ligical multiply
ضرب منطقی
logic diagram
نمودار منطقی
logical multiply
ضرب منطقی
logic array
ارایه منطقی
logic add
جمع منطقی
logical state
حالت یک منطقی
logic variable
متغیر منطقی
logic unit
واحد منطقی
logic theory
نظریه منطقی
logic analysis
تحلیل منطقی
logic element
عنصر منطقی
logical error
خطای منطقی
logical operations
عملیات منطقی
to stand to reason
منطقی است
rational numbers
اعداد منطقی
rational expectations
انتظارات منطقی
prelogical
پیش منطقی
consequences
نتیجه منطقی
alu
واحدحسابی- منطقی
consequence
نتیجه منطقی
consecution
نتیجه منطقی
paralogism
لغزش منطقی
nonsequitur
غیر منطقی
non logical
غیر منطقی
stand to reason
<idiom>
منطقی بودن
unreasoning
غیر منطقی
logic gate
دروازه منطقی
syntaxic thought
اندیشه منطقی
and
ضرب منطقی
and
جمع منطقی
syllogism
قضیه منطقی
syllogism
قیاس منطقی
irrationally
بطورغیر منطقی
sorites
تسلسل منطقی
rational
عقلانی منطقی
or
یای منطقی
logical add
جمع منطقی
elench
تکذیب منطقی
postulation
قیاس منطقی
logical symbol
علامت منطقی
logical sum
جمع منطقی
inconsecutive
فاقدارتباط منطقی
logical representation
نمایش منطقی
logical record
رکورد منطقی
logical record
مدرک منطقی
logical reasoning
استدلال منطقی
logical product
رکورد منطقی
inconsequent
فاقدارتباط منطقی
logical unit
واحد منطقی
logical value
ارزش منطقی
logicality
منطقی بودن
logical value
مقدار منطقی
postulate
قیاس منطقی
postulated
قیاس منطقی
postulates
قیاس منطقی
postulating
قیاس منطقی
logical operator
عملگر منطقی
premised
فرض منطقی کردن
premise
فرض منطقی کردن
premisses
فرض منطقی کردن
inconsequence
فقدان ارتباط منطقی
nor
نفی جمع منطقی
illogicality
غیر منطقی بودن
irrationalize
غیر منطقی کردن
hysteron proteron
قلب غیر منطقی
lemma
صغرای قیاس منطقی
not
نفی منطقی نقیض
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
propositions
مقصود قیاس منطقی
propositioning
مقصود قیاس منطقی
propositioned
مقصود قیاس منطقی
logic analyzer
تحلیل کننده منطقی
proposition
مقصود قیاس منطقی
integrate logic circuit
مدار منطقی مجتمع
logic designer
طراح مدارهای منطقی
pars rationabilis
قسمت منطقی و عقلایی
logical conjunction
عطف منطقی
[ریاضی]
nand
نفی ضرب منطقی
rational producer
تولید کننده منطقی
random logic design
طرح منطقی تصادفی
rational numbers
اعداد منطقی
[ریاضی]
majorpremise
کبرای قضیه منطقی
matter of course
بدیهی نتیجه منطقی
thick
<idiom>
احمق ،غیر منطقی
minor term
صغرای قیاس منطقی
noetic
ذهنی قیاس منطقی
logical unit number
شماره منطقی دستگاه
logical shift
تغییر مکان منطقی
logic programming
برنامه نویسی منطقی
logic shift
تغییر مکان منطقی
logic theorist
نظریه پرداز منطقی
logical 0 state
حالت صفر منطقی
syllogize
بشکل منطقی دراوردن
logical data design
طرح داده منطقی
inconsequential
غیر منطقی نامربوط
logical positivism
اثبات گرایی منطقی
rationabile stoverium
نفقهای که میزان ان منطقی باشد
legitimising
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimization
منطقی و معقول جلوه دادن
pla
ارایه منطقی برنامه پذیر
legitimized
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimises
منطقی و معقول جلوه دادن
premised
صغری وکبرای قیاس منطقی
legitimizes
منطقی و معقول جلوه دادن
casuistry
استدلال غلط وغیر منطقی
legitimize
منطقی و معقول جلوه دادن
consequentiality
پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
legitimizing
منطقی و معقول جلوه دادن
coherent
دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
premisses
صغری وکبرای قیاس منطقی
legitimised
منطقی و معقول جلوه دادن
logical format
قالب بندی یا فرمت منطقی
premise
صغری وکبرای قیاس منطقی
lemma
کبرای قیاس منطقی اصل موضوع
postulating
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulates
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
postulated
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
pla
ارایه منطقی قابل برنامه نویسی
canonic
مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
postulate
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
logical connective
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
logical operators
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
fpla
ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
ergotism
مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله مباحثه منطقی
non sequitur nonsensical
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com