Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
spire
تاجک مخروطی کلیسا
spires
تاجک مخروطی کلیسا
Other Matches
epi
[مناره مخروطی کلیسا]
helm
[تاج مخروطی کلیسا]
normal slump
درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
exonarthex
[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
prebendary
دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
polyconic grid
سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
elder
ارشد کلیسا شیخ کلیسا
spiry
مخروطی
cone shape
مخروطی
conic
مخروطی
cone
مخروطی
cones
مخروطی
fusiform
مخروطی
conical
مخروطی
reduction crusher
سنگشکن مخروطی
chamfered end
راس مخروطی
exhaust cone
مخروطی اگزوز
fusion cone
مخروطی اتصال
taper off
مخروطی شدن
chamfered end
نوک مخروطی
spire
منار مخروطی
tail cone
دنباله مخروطی
spires
منار مخروطی
gothic arch
طاق مخروطی
hollow cone charge
خرج مخروطی
paraboloid
قطع مخروطی
nun buoy
بویه مخروطی
lip angle
زاویه مخروطی
conical
مخروطی شکل
cone antenna
انتن مخروطی
conical antenna
انتن مخروطی
cramwheel
دنده مخروطی
conic section
مقطع مخروطی
conical scanning
تقطیع مخروطی
conical spring
فنر مخروطی
conicalness
شکل مخروطی
conoid
شبه مخروطی
conoid
مخروطی شکل
hyperbola
طرح مخروطی
conoidal
شبه مخروطی
conoidal
مخروطی شکل
conic sections
مقاطع مخروطی
cone shaped
مخروطی شکل
cone pulley
صفحه مخروطی
cone
ساختمان مخروطی
double cone insulator
مقره دو مخروطی
cone crusher
سنگ شکن مخروطی
erlenmeyer flask
تنگ مخروطی ازمایشگاه
countersink
خزینه مخروطی کردن
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
cone type face milling cutter
فرز نوع مخروطی
conical
کله قندی مخروطی
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
automatic lathe for taper turning
ماشین تراش مخروطی
bevel gearing
گیربکس دنده مخروطی
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
bevel gear
چرخ دنده مخروطی
bevel gear
چرخ دندانه مخروطی
conifer
که میوه مخروطی دارند
conical head lubricating nipple
گریس خور مخروطی
metal cone tube
لامپ مخروطی فلزی
timken bearing
یاطاقان غلطکی مخروطی
strobilus
گل اذین مخروطی شکل
sharpshooter
زنجره دارای سر مخروطی
conifers
که میوه مخروطی دارند
countersink
خزینه دار کردن مخروطی
tepees
خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee
خیمه مخروطی سرخ پوستان
stylographic pen
سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
double cone
[ابزار بند رومی مخروطی شکل]
bevel gear generator
ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear planer
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
bevel gear grinder
دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
helical tooth bevel gear
چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear hob
دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
wickiup
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
rods and cones
[in the retina]
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
nose cone
دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
conoid
[فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
dimpling
پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
haycock
کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
cone
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cones
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
church
کلیسا
churchgoer
کلیسا رو
churches
کلیسا
churchgoers
کلیسا رو
stair towers turrets
کلیسا
bethel
کلیسا
kirk
کلیسا
bezel
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
tympanum
جبهه کلیسا
double church
کلیسا دو طبقه
presbyter
شیخ کلیسا
steeple
مناره کلیسا
kirk
به کلیسا رفتن
ostiary
دربان کلیسا
Ecclesilogy
کلیسا شناسی
nave portal
مدخل کلیسا
kirkman
عضو کلیسا
lay reader
قاری کلیسا
crowde
سرداب کلیسا
crowd
سرداب کلیسا
facing the church
روبروی کلیسا
undercroft
اتاق کلیسا
tympan
جبهه کلیسا
god's acre
محوطه کلیسا
territoriality
کلیسا سالاری
tympanon
جبهه کلیسا
territorialism
کلیسا سالاری
ambulacrum
صحن کلیسا
blind storey
تریبون کلیسا
camarin
معبد در کلیسا
chancel
محراب کلیسا
croude
سرداب کلیسا
croud
سرداب کلیسا
churchyard
حصار کلیسا
transepts
جناح کلیسا
transepts
بازویی کلیسا
transept
جناح کلیسا
transept
بازویی کلیسا
congregations
حضاردر کلیسا
congregation
حضاردر کلیسا
sextons
خادم کلیسا
sexton
خادم کلیسا
churchmen
نگهبان کلیسا
churchman
نگهبان کلیسا
ecclesiastical
منسوب به کلیسا
crypts
سرداب کلیسا
churchyards
حصار کلیسا
churchyard
حیاط کلیسا
naves
رواق کلیسا
nave
رواق کلیسا
steeple
برج کلیسا
churchly
مربوط به کلیسا
steeples
مناره کلیسا
churchyards
حیاط کلیسا
steeples
برج کلیسا
chapelry
حوزه کلیسا
crypt
سرداب کلیسا
cross-aisle
[گوشواره عرضی کلیسا]
ante-church
پیش ناو کلیسا
chancelor
جداره مشبک
[کلیسا]
shepherdess
شبان کلیسا که زن باشد
cathedra
[صندلی اسقف در کلیسا]
banning
اعلان ازدواج در کلیسا
altar-table
میز مقدس در کلیسا
presbyter
کشیش سرپرست کلیسا
esonarthex
[هشتی ورودی کلیسا]
chancel-arch
قوسی شبستان کلیسا
bans
اعلان ازدواج در کلیسا
tazza
سنگاب بزرگ کلیسا
shepherdesses
شبان کلیسا که زن باشد
Dean
رئیس کلیسا یادانشکده
belfries
برج ناقوس کلیسا
chancel-rail
نرده مشبک
[کلیسا]
belfry
برج ناقوس کلیسا
aumbry
[تورفتگی در دیوار کلیسا]
chancel-rail
دیواره مشبک
[کلیسا]
the church e.
سازمان قانونی کلیسا
ban
اعلان ازدواج در کلیسا
back-aisle
راهرو پشت کلیسا
pastorate
مقام شبانی کلیسا
almonry
صدقه خانه کلیسا
Deans
رئیس کلیسا یادانشکده
narthex
هشتی ورودی کلیسا
narthex
ایوان غربی کلیسا
parament
تزئینات اویختنی کلیسا
lay clerk
سرود خوان کلیسا
pastorium
مقر شبان کلیسا
crossing tower
برج تقاطع در کلیسا
chanter
سرود خوان کلیسا
campanile
محل ناقوس کلیسا
campanile
برج کلیسا منار
parvis
حیاط یا دیوارجلو کلیسا
church warden
متصدی دارایی کلیسا
bema
[بلندترین قسمت شبستان کلیسا]
choir loft
جای مخصوص خواندن کلیسا
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
deanship
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
beadle
مستخدم جزء کلیسا یادانشگاه
auditory
[نام قدیمی شبستان کلیسا]
disestablishing
کلیسا را از ازادی محروم کردن
Gospel side
[قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
piscina
حوض شنا سنگاب کلیسا
disestablishes
کلیسا را از ازادی محروم کردن
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
disestablished
کلیسا را از ازادی محروم کردن
impropriator
تفریط کننده دارایی کلیسا
deambulatory
[راهرو یا گردشی در صدر کلیسا]
disestablish
کلیسا را از ازادی محروم کردن
hagioscope
[گشادگی اریب در دیوار کلیسا]
epistle side
[محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
quirister
دسته سرودخوانان کلیسا باهم خواندن
sacrist
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
inquisitions
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
ecclesiastic
علم ادارهء کلیساها مربوط به کلیسا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com