Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
invasive
تاخت وتاز کننده
Other Matches
inburst
تاخت وتاز
invasions
تاخت وتاز
inruption
تاخت وتاز
invasion
تاخت وتاز
foray
تاخت وتاز کردن
forays
تاخت وتاز کردن
ravages
تاخت وتاز کردن
ravaging
تاخت وتاز کردن
ravage
تاخت وتاز کردن
ravaged
تاخت وتاز کردن
galloper
عراده توپ سبک تاخت کننده
attacked
تاخت
attacks
تاخت
canters
تاخت
galloped
تاخت
gallop
تاخت
cantering
تاخت
gallops
تاخت
attack
تاخت
canter
تاخت
cantered
تاخت
to run across or against
بکسی تاخت
irruptive
تاخت وتازکننده
inbreak
تاخت و تاز
to sweep down on
تاخت کردن
incursion
تاخت و تاز
incursions
تاخت و تاز
onset
تاخت و تاز
inroad
تاخت و تاز
brattle
تاخت چهارنعل
raid
تاخت و تاز
invasion
تاخت و تاز
gallops
تاخت کردن
hand gallop
تاخت ملایم
gallop
تاخت کردن
galloped
تاخت کردن
invaders
تاخت و تازگر
raids
تاخت و تاز
invader
تاخت و تازگر
raided
تاخت و تاز
invasions
تاخت و تاز
raiding
تاخت و تاز
attack
تاخت و تاز یورش
foray
تاخت و تاز کردن
overrunning
تاخت و تاز کردن
loping
تاخت حرکت خرامان
invade
تاخت و تاز کردن در
lopes
تاخت حرکت خرامان
invaded
تاخت و تاز کردن در
invades
تاخت و تاز کردن در
attacks
تاخت و تاز یورش
loped
تاخت حرکت خرامان
invading
تاخت و تاز کردن در
forays
تاخت و تاز کردن
raided
تک سریع تاخت و تاز
ravage
تاخت و تاز ویرانی
overrun
تاخت و تاز کردن
raiding
تک سریع تاخت و تاز
ravaged
تاخت و تاز ویرانی
overruns
تاخت و تاز کردن
raids
تک سریع تاخت و تاز
ravages
تاخت و تاز ویرانی
raid
تک سریع تاخت و تاز
ravaging
تاخت و تاز ویرانی
incursive
تاخت و تاز امیز
attacked
تاخت و تاز یورش
lope
تاخت حرکت خرامان
lope
شلنگ انداختن تاخت رفتن
loped
شلنگ انداختن تاخت رفتن
raiding party
قسمت مامور دستبرد یا تاخت
lopes
شلنگ انداختن تاخت رفتن
loping
شلنگ انداختن تاخت رفتن
to outflank an army
گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
golden horde
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
invaded
تک کردن تاخت و تاز کردن
attack
مبادرت کردن به تاخت کردن
invading
تک کردن تاخت و تاز کردن
invades
تک کردن تاخت و تاز کردن
invade
تک کردن تاخت و تاز کردن
attacked
مبادرت کردن به تاخت کردن
attacks
مبادرت کردن به تاخت کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
renunciant
رد کننده
skittish
رم کننده
filler
پر کننده
rebutter
رد کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com