Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
prolonger
تاخیر دهنده طولانی کننده
Other Matches
acoustic delay line
خط تاخیر دهنده صوتی
livelong
طولانی وخسته کننده
retarder
تاخیر کننده
lingerer
تاخیر کننده
delay equalizer
برابر کننده تاخیر
off roader
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
promoters
ترقی دهنده ترویج کننده
improver
ترقی کننده بهبودی دهنده
incorporator
تشکیل دهنده ترکیب کننده
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
truster
نسیه دهنده توکل کننده
tractarian
چاپ کننده ویاانتشار دهنده
assignor
واگذار کننده انتقال دهنده
promoter
ترقی دهنده ترویج کننده
adulterant
پست تر کننده استحاله دهنده
assigner
واگذار کننده انتقال دهنده
mover
پیشنهاد کننده تکان دهنده
assentient
قبول کننده رضایت دهنده
intoxicating
کیف دهنده ازخودبیخود کننده
admissive
داخل کننده اجازه دهنده
polarizer
متضاد کننده قطبش دهنده
sanatory
علاج کننده بهبودی دهنده
sanative
علاج کننده بهبودی دهنده
consummative
تکمیل کننده انجام دهنده
indicative
خبر دهنده اشاره کننده
multiplier
افزایش دهنده چند برابر کننده
abstergent
شستشو دهنده ماده پاک کننده
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
intercurrent
مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
deictic
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
laborsaving
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
look ahead
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
colminator
تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
extensions
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
settling rounds
گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
longer
طولانی
long-
طولانی
prolix
طولانی
long
طولانی
longed
طولانی
longest
طولانی
longsome
طولانی
shortest
طولانی نه
great-
طولانی
of long standing
طولانی
greatest
طولانی
longs
طولانی
great
طولانی
prolonging
طولانی
protracted
طولانی
prolongs
طولانی
shorter
طولانی نه
prolong
طولانی
agelong
طولانی
short
طولانی نه
longs
طولانی طویل
hold over
<idiom>
طولانی نگهداشتن
prolongs
طولانی کردن
longest
طولانی طویل
longed
طولانی طویل
prolong
طولانی کردن
long
طولانی طویل
prolonging
طولانی کردن
long-
طولانی طویل
longer
طولانی طویل
telephones
در یک مسافت طولانی
telephone
در یک مسافت طولانی
extends
طولانی تر کردن
telephoning
در یک مسافت طولانی
extending
طولانی تر کردن
as long as
بمدت طولانی
telephoned
در یک مسافت طولانی
extend
طولانی تر کردن
gangling
طولانی و دراز
elongation
طولانی کردن
periphrastically
بطور طولانی
long play
صفحه طولانی
blue moon
مدت طولانی
prolegomenous
دارای مقدمه طولانی
marathons
جلسه گروهی طولانی
prolongation
طولانی کردن تطویل
marathon
جلسه گروهی طولانی
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
protracted war
استراتژی نبرد طولانی
long tail liability
تعهد طولانی مدت
slotting
سوراخ طولانی و باریک
slots
سوراخ طولانی و باریک
slot
سوراخ طولانی و باریک
long recoil
عقب نشینی طولانی
heatwaves
هوای گرم طولانی
lengthen
طولانی کردن کشیدن
lengthened
طولانی کردن کشیدن
scroll
نوشته یافهرست طولانی
lengthening
طولانی کردن کشیدن
lengthens
طولانی کردن کشیدن
scrolls
نوشته یافهرست طولانی
heatwave
هوای گرم طولانی
gabfest
محاوره طولانی و مفصل
long-drawn-out
بیش از اندازهی طولانی
strip
ماده طولانی نازک
degressive burning
سوختن طولانی خرج
symphony
قطعه طولانی موسیقی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
permutation
تاخیر
lagged
تاخیر
lead lag relation
تاخیر
latency
تاخیر
lags
تاخیر
permutations
تاخیر
supersedure
تاخیر
delays
تاخیر
demurral
تاخیر
delay
تاخیر
cunctation
تاخیر
deferment
تاخیر
artificial delay line
خط تاخیر
retardation
تاخیر
lag
تاخیر
delay line
خط تاخیر
stator
تاخیر کن
delaying
تاخیر
mora
تاخیر
subsequence
تاخیر
dilation
تاخیر
dilatoriness
تاخیر
trench
استحکامات خندقی شیار طولانی
long game
بازی با لزوم ضربههای طولانی
prolongate
طولانی کردن امتداد دادن
trenches
استحکامات خندقی شیار طولانی
macrobiotics
دانش طولانی کردن عمر
T link
اتصال سریع و طولانی داده
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
swiping
حرکت جاروبی جرعه طولانی
streamed
جریان طولانی داده سری
streams
جریان طولانی داده سری
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
swipe
حرکت جاروبی جرعه طولانی
swiped
حرکت جاروبی جرعه طولانی
To live a long life .
عمر طولانی (زیاد ) کردن
stream
جریان طولانی داده سری
swig
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigs
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigging
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigged
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
postponer
تاخیر انداز
hindrances
سبب تاخیر
external delay
تاخیر خارجی
ignition lag
تاخیر احتراق
ignition delay
تاخیر اختراق
stick
الصاق تاخیر
put over
تاخیر کردن
slow down
تاخیر کردن
delayed
به تاخیر افتاده
tarries
تاخیر کردن
magnetic lag
تاخیر مغناطیسی
phase lag
تاخیر فاز
propagation delay
تاخیر پخش
inductive retardation
تاخیر القایی
tardier
دارای تاخیر
delay
به تاخیر انداختن
tardiest
دارای تاخیر
non delay
بدون تاخیر
average latency
تاخیر متوسط
propagation delay
تاخیر انتشار
non delay
ماسوره بی تاخیر
hindrance
سبب تاخیر
tardy
دارای تاخیر
magnetic delay line
خط تاخیر مغناطیسی
lag
تاخیر کردن
retardment
درنگ تاخیر
retardation coil
پیچک تاخیر
postpone
به تاخیر انداختن
postponed
به تاخیر انداختن
postpones
به تاخیر انداختن
postponing
به تاخیر انداختن
postponement
تاخیر اندازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com